×
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۸
غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس
کس نماند و من به ناجنسان چنین واماندهام
رهروان چون آفتاب آزاد و خندان رفتهاند
من چرا چون ذره سرگردان و دروا ماندهام
همرهان بر جدول دجله چو مسطر راندهاند
[...]
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
در میان راه تنها مانده ام
کس ندارم بی سر وپا مانده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
در میان دین و دنیا مانده ام
گه بمعنی گه به دعوا مانده ام
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۳
تا جدا از بزم آن آرام دلها ماندهام
همچو مینای تهی از گفتگو واماندهام
غیرتم بر صبر میدارد، محبّت بر جنون
در غم تن به ساحل، دل به دریا ماندهام
صحبت احبابم از دل کی کند رفع ملال
[...]
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶
من از دوستان گر جدا ماندهام
به یک رنگ ثابت به جا ماندهام
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۲ - تیر و کمان
من دمی چند است کاینجا ماندهام
دیگران رفتند و تنها ماندهام