منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه خلف، روحالرسا ابوربیع بن ربیع
هر زرد گلی به کف چراغی دارد
هر آهوکی چرا به راغی دارد
هرباز به زیر چنگ ماغی دارد
هر سرخ گل از بید جناغی دارد
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۹
گرچه دلم از جور تو داغی دارد
از پشتی صبر خود دماغی دارد
از تو به جز از عشق ندارد هوسی
وز وصل و فراق تو فراغی دارد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱
لاله از آتش سودای تو داغی دارد
غنچه از بوی خوشت تازه دماغی دارد
گلشن چشم من از خون جگر گلزارست
قامت سرو تو گر میل به باغی دارد
راه دل گر چو شب زلف تو باشد تاریک
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴
هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دارد
دل ما در دو جهان بی تو فراغی دارد
هیچ جانیست که بوی تو بدانجا نرسد
بشنود نکهت آن هر که دماغی دارد
این همه قصه «احییت لکی اعراف » چیست؟
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - استقبال از قاسم انوار
هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد
ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد
من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان
مجلس خرم و آراسته باغی دارد
لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
گرچه دل ز آتش هجران تو داغی دارد
باز حال رخت از لاله فراغی دارد
همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست
ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد
ما و کوی تو و صوفی و بهشت و رضوان
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
باز دل چشم هوس در پی داغی دارد
باز پروانه ما رو به چراغی دارد
میرود بیسر و پا، سر به هوا، ناپروا
باز شوریدهدل، آشفته دماغی دارد
عمرها پای طلب داشت به دامان شکیب
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد
چشم بد دور، چه آراسته باغی دارد
تا دگر از که فریبی ز جنون خورده که باز
دل بر هم زده، آشفته دماغی دارد
اضطراب طلب از بس که غلو کرد به دل
[...]
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳
گشت چمن از گل، که فراغی دارد
پیمانه ز نرگس، که ایاغی دارد
ما تنگدلانیم، خوش آن کس که به باغ
چون لاله دلش وسعت داغی دارد
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۴
عاقل به درش ز دل سراغی دارد
دیوانه، دلیل راه، داغی دارد
این طرفه که در جستن خورشید منیر
هر ذره به دست خود چراغی دارد
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱
هر کس که به دل چو لاله داغی دارد
کی میل گل و گردش باغی دارد
ما گوشه نشین ز بی دماغی شده ایم
خوش آنکه به فصل گل دماغی دارد