عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳
هوست معتکف خانهٔ خمارم کرد
عشقت از صومعه و مدرسه بیزارم کرد
خاطرم را ز حدیث دو جهان باز آورد
لب لعل تو به یک عشوه، که در کارم کرد
شورها در سر و با خلق نمییارم گفت
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰
آن جان عزیز بین که چون خوارم کرد
وز جان عزیز خویش بیزارم کرد
چون دید که من بی زری معروفم
با روی چو زر مالک دینارم کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷۶
ز بس که سنگ ملامت فلک به کارم کرد
نهفته در جگر سنگ چون شرارم کرد
برس به داد من ای ساقی گران تمکین
که توبه منفعل از روی نوبهارم کرد
ز آب من جگر تشنه ای نشد سیراب
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
وداع عمر چمنساز اعتبارم کرد
سحر دماندن پیری سمن بهارم کرد
به رنگ دیدهٔ یعقوب حیرتی دارم
که میتوان نمک خوان انتظارم کرد
تعلق نفسم سوخت تا کجا نالم
[...]
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶
حسن تو به یک جلوه گرفتارم کرد
وز نرگس مست، عشوه درکارم کرد
بی قدر متاع من خریدار نداشت
عشق تو به این قیمت و مقدارم کرد
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸
عشق تا در خم زلف تو گرفتارم کرد
فارغ از وسوسه سبحه و زنارم کرد
من که بار دو جهان بود بدوشم زگناه
ساقی از جرعه عشق تو سبکبارم کرد
من که بیگانه زهفتاد و دو ملت بودم
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۱۰
دیشب صنمی وعده بازارم کرد
در بند دو زلف خود گرفتارم کرد
سیگار بدست شاد و خندان بگذشت
دلسوخته چون کاغذ سیگارم کرد
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳
ساقی از رطل گران دوش سبکبارم کرد
تهی از خویش به یک ساغر سرشارم کرد
کاش از این زودترام وختی استاد مرا
پیشهٔ عشق که وارسته ز هر کارم کرد
عجب از صورت زیبای تو ای معنی حسن
[...]