گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳

 

کزین لشکر اکنون سوارش تویی

بهارش تویی نامدارش تویی

فردوسی
 

عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۲۱

 

بهارش تویی غمگسارش تویی

درین تنگ زندان زوارش تویی

عنصری
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۳ - داستان دو حکیم متنازع

 

باغ زمانه که بهارش تویی

خانهٔ غم دان که نگارَش تویی

نظامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۷

 

هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی

گر پس از صد سال خواهد مرد خوندارش تویی

گرچه از مستی در آزارم ولی جام دلم

به بود گر نشکنی چون هم خریدارش تویی

یکنفس هر کسکه دید این تندی خوی تو گفت

[...]

اهلی شیرازی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵

 

جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش تویی

از من آن بدخو چه می خواهد، گرفتارش تویی

ماه من، گفتی چرا افتاده گیسو در پی ام؟

چون نیفتد در پی ات، شمع شب تارش تویی

چون نباشد بی صفا در جنب رویت آفتاب؟

[...]

طغرای مشهدی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۳ - تتمه حکایت آن مرد شوریده حال

 

حق بود دینی که دین دارش تویی

راست آن راهی که سکارش تویی

ملا احمد نراقی
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۴ - و له فی مقام الوحدانیه المطلقه

 

رو که‌ بیمار مرا یارش تویی‌

غلطد از هر سو پرستارش تویی‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۷ - در خطاب‌ با لطیف‌ وهاب

 

ای خنک‌ جرمی‌ که‌ غفارش تویی‌

مرحبا عیبی‌ که‌ ستّارش تویی‌

صفی علیشاه