گنجور

 
اهلی شیرازی

گر کشد خاطر حزین باری

بار خوبان نازنین باری

من که بیمار یک نگاه توام

گر نمی پرسیم به بین باری

چون ندارد گریز حسن از عشق

عاشقی همچو من گزین باری

چه نشینی بهر فسرده دلی

در دل گرم من نشین باری

جان دهد اهلی از هوای لبت

گر کسی جان دهد چنین باری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode