مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۴
کم نال دلا اگر شهت یاد نکرد
وز بند پس از شش مهت آزاد نکرد
نه گوهر بحر سعد سلمان سی سال
در قلعه نای ماند و فریاد نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸
یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد
به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد
آن جوانبخت که میزد رقمِ خیر و قبول
بندهٔ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹
لب لعلت به پیامی دل ما شاد نکرد
کلک مشکین تو از غمزدگان یاد نکرد
می کند آنچه جگرکاو نگاه تو به دل
به رگ جان کسی، نشتر فولاد نکرد
سرو ناز تو که عمر ابدی سایهٔ اوست
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
شاد باد آنکه ز ناشادی من یاد نکرد
شد ز ناشادی من شاد و مرا شاد نکرد
ناله ی من اثری در دل صیاد نکرد
پر و بالم نگشود از قفس آزاد نکرد
آه از آن شوخ که صد کشور آباد به جور
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد
آسمان کآن بت بیداد گر امداد نکرد
دل ز من یاد بدام تو چو افتاد نکرد
یافت ذوقی که زمحرومی من یاد نکرد
تا نپرداخت به ویرانه ی دلها غم تو
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۱
کند پر، بال شکست، از قفس آزاد نکرد
چیست در حق من آن لطف که صیاد نکرد
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵
کس خاطر من بیارئی شد نکرد
وز بند غمم زمانی آزاد نکرد
اظهار شکستگی نکردم بکسی
کود داد اگر نکرد بیداد نکرد
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
آن شکر خنده به وصل، دهنم شاد نکرد
غلطم باز گر از هیچ کسی یاد نکرد
آن چه من در غمت ای خسرو خوبان کردم
به شکرخندهٔ شیرین تو فرهاد نکرد
ناوک ناز تو نازم که به یک چشم زدی
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶
آمد و رفت ز سودائی خود یاد نکرد
نتوان گفت باین دل شده بیداد نکرد
دل من کز شکن طره او بود خراب
میتوانست بیک پرسش و آباد نکرد
گر غمی بود مرا بود ز عشق رخ دوست
[...]