خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۹ - رسیدن پریدخت (و پرینوش به هم) و ملاقات کردن یکدیگر
مسوزات در نرگست خواب صبح
که بر آتش چهرهات آب صبح
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷
ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح
لعلت بخنده ی نمکین برده آب صبح
تابان ز جیب پیرهنت سینه ی چو سیم
چون روشنی روز سفید از نقاب صبح
ما را چو شمع با تو نشانند رو برو
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۹
تا به کی همچون سگان گیرد ترا در خواب، صبح؟
چون گل از شبنم بزن بر چهره خود آب، صبح
شیر مست فیض شو از جوی شیر روشنش
تا نگشته است از شفق چون دامن قصاب صبح
در وصال از عاشق صادق نمی داند اثر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۳
زان پیشتر که تیغ کشد آفتاب صبح
رطلی به گردش آر گرانتر ز خواب صبح
فرصت غنیمت است، به دست دعا بشوی
داغ سیه گلیمی خود را به آب صبح
سر عشر این کلام مبین است آفتاب
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
یک لحظه سر برآر مه من ز خواب صبح
لعل لبی به خنده گشا در جواب صبح
سر بر ندارد از سر بالین دگر ز شوق
یک شب چو آفتاب گر ایی به خواب صبح
چون تیغ نازِ جلوه دهی در کف نگاه
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۶
انجم چو تکمه ریخت ز بند نقاب صبح
چندین خمار رنگ شکست از شراب صبح
از زخم ما و لمعهٔ تیغ تو دیدنیست
خمیازه کاری لب مخمور و آب صبح
غیر، ازخیال تیغ تو گردن به جیب دوخت
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۷
بیپرده است جلوه ز طرف نقاب صبح
تاکی روی چو دیدهای انجم به خواب صبح
اهل صفا ز زخم گل فیض چیدهاند
بیرون چاک سینه مدان فتح باب صبح
پیری رسید مغفرت آماده شو که نیست
[...]
صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
ز آن پیشتر، که چرخ گشاید کتاب صبح
برخیز و باش منتظر فتح باب صبح
تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی
زنهار پای سعی مکش از جناب صبح
در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست
[...]