×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۸
ای اشتیاق رویت از چشم خواب برده
یک برق عشق جسته صد سد آب برده
بر نطع کامرانی نور رخت به یک دم
دست هزار عذرا از آفتاب برده
چندین هزار عاشق بر روی تو درین ره
[...]
۶ بیت
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
همه خلق جهان را خواب برده
ترا گویی که برفیست آب برده
۱ بیت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
عروس آسمان را خواب برده
خروس صبحدم را آب برده
۱ بیت
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۸ - حکایت کردن شاپور در پیش خسرو
دو چشمش جادوان را خواب برده
لبش از آب حیوان آب برده
۱ بیت
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۱۹ - حکایت جوانی که عاشق صادق خود را ببزم وصال محرم ساخت و عاشقان کاذب را بتیغ کم التفاتی سرانداخت
رخش از عارض گل آب برده
خطش از جعد سنبل تاب برده
۱ بیت
وحشی بافقی » ناظر و منظور » رسیدن رسولان قیصر به زمین بوس شاه مصر کشور و حرف ناامیدی شنیدن و پا از سر بزم خسروی کشیدن و مقدمهٔ جدال و آغاز قتال
ترا بر تخت شاهی خواب برده
سراسر رخت هوشت آب برده
۱ بیت
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
ز جان از تاب زلفم تاب برده
ز چشم ار چشم مستم خواب برده
۱ بیت