نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
وان سینه که رشک سیمِ ناب است
نه در خور آتش و کباب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
کای جان پدر نه جای خواب است
کایام دو اسبه در شتاب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
آن رودکده که جای آب است
از سیل نگر که چون خراب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
در عشق که وصل تنگ یاب است
شادی به خیال، یا به خواب است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی
وان دل دل تو چنین صواب است
یعنی دل من دلی خراب است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳
می بر کف من نه که دلم پر تاب است
وین عمر گریز پای چون سیماب است
بشتاب که آتش جوانی آب است
بر خیز که بیداری دولت خواب است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶
در ده پسرا می که چمن را تاب است
آن می که گل نشاط را مهتاب است
بشتاب که آتش جوانی آب است
بر خیز که بیداری دولت خواب است
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانهای گیری صواب است
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی
که خلق عالم و عالم سراب است
در آن خانه تو را یکسان نماید
[...]
عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۵
هم زلف تو از برونِ دل در تاب است
هم خطِّ تو از چشمهٔ دل سیراب است
وان نرگسِ نیم مستِ شوریدهٔ تو
گر باده نخوردست چرا پرخواب است
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چو مویی تا به کوهی در حساب است
چه مویی و چه کوهی چون حجاب است
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
دو همدم را که با همشان حساب است
اگر مویی میان باشد حجاب است
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
از آن جانب همیشه نور و تاب است
چه جای پرده و جای حجاب است
عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
مرا گنج معانی در کتاب است
که نام یار من دروی خطاب است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
یکی حرف است و چندینی کتاب است
یکی نور است و چندینی حجاب است
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴
یک امشبم که خم ابروی تو محراب است
چرا به گرد من از آب دیده غرقاب است
مرا که با تو نشینم گریستن بر چیست
اگر نه بخت بد وعاشقی زیک باب است
چرا هوای لبت خون من به جوش آورد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن حریفان را جواب است
تو میدانی که ما چندان نپاییم
ولیکن چشم مستت را شتاب است
جفا میکن جفاات جمله لطف است
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
سیلاب ز سر گذشت یارا
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
بازآی که از غم تو ما را
چشمی و هزار چشمه آب است
فرمان برمت به هر چه گویی
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۵ - در بیان آنکه حق تعالی را دانستن و شناخت سهلتر است از شناختن اولیاء زیرا که حق تعالی از آفتاب ظاهرتر است چنانکه بیان کردیم که هر شخص را به هنر و صنعتش فهم کنند و بدانند همه عالم صنع حق است؛ چون پنهان باشد؟ بلکه هفتاد و دو ملت مُقرّند به خدایی او اما شناخت اولیاء مشکل است زیرا که صنعت و هنر ایشان همچو ایشان پنهان است که اولیاء الله تحت قبابی لایعرفهم غیری
که بد و نیک این جهان خواب است
چون سرابی که در نظر آب است