کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۳ - ایضا له
گر عزیزست سیم بر مردم
هست از وی عزیز تر مردم
چشم از آن بر سر آمد از همه تن
که ورا هست در نظر مردم
چشم نرگس اگر توانستی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۴ - ایضا له
یزرگوارا دانی که بهر خدمت تو
ز گونه گونه هنرها چه مایه پروردم
لطیفهای سخن را که زادۀ روحند
بسی بخون جگر همچو دایه پروردم
ز آفتاب حوادث نگاه دار مرا
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۵ - ایضا له
ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت
که تیر چرخ خطابت کند خداوندم
علوّ قدر ترا با فلک نهم همبر
پس آنگهی بنشینم که من خردمندم
فلک شدست غبار ستانة تو و لیک
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۶ - وله فی نجم الدّین همگر رحمه الله و اباقکم
جهان فضل و کرم نجم دین که در خاطر
زعکس نظم تو صد باغ و بوستان دارم
جهانیانرا چون صبح روشنست ز من
که مهر خدمت تو در صمیم جان دارم
از آن چو شمع مرا بر سر آمدست زبان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۷ - ایضا له
حکیم عهد و فرید زمانه مجدالدّین
که طبع خستۀ خود شادمان ازو دارم
ورای نعمت صحّت درین جهان فراخ
تو هیچ نعمت دانی، من آن ازو دارم
چو در معالجت من نکرد تقصیری
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۸ - ایضا له
گفتم چو بسته ام کمر بندگیّ تو
بهر میان خویش ز جوزا کمر خرم
در خاطرم نبود که بر خوان دولتت
آب آنگهی خورم که به خون جگر خرم
لایق شناسی از کرم خود که بردرت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۹ - وله ایضا
ای بزرگی که کرامند بود گر بمثل
مدح اخلاق تو بر چشم خرد بنویسم
خطکی هست مرا گرچه چنان نیکو نیست
که بدان هر چه مرا رای بود بنویسم
این چنین خط که تو از بهر رهی بنوشتی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۰ - ایضا له
زبزرگوارا! من ترک مدح گفتن تو
اگر کنم نه ز تقصیر ، از اضطرار کنم
عطای شعر چو از تو جفا و جور بود
ضرورتست که خاموشی اختیار کنم
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۱ - وله ایضا
سرورا من بفّر دولت تو
خواجۀ چرخ را غلام کنم
دست اگر در زنم به فتراکت
بر سر آسمان لگام کنم
سایه ات گر مرا دهد نیرو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۲ - وله ایضا
من بر آن بودم کزین پس منصب صدر کبیر
گوشوار گوش سازم طوق این گردن کنم
چون به سعی او بود ادرار و مرسومم روان
خدمت دربانی ار فرمایدم کردن کنم
چون طمع کردست در ادرار و در مرسوم من
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۳ - وله فی التّوبیخ
من که شب و روز گنه می کنم
بندگی حرص و شره می کنم
شرم ندارم که به موی سپید
نامۀ اعمال سیه می کنم
نیست ز من باز پس افتاده تر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۴ - ایضا له
من بی برگ از تو این یک بار
شاخ بی برگ و بار می خواهم
خرد و در هم شکسته بی سببی
دست و پایی هزار می خواهم
زان درختی که در زمستانها
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۵ - ایضاً له
ای بزرگی که کامرانی تو
از خدا بر دوام میخواهم
تا همه خواجه تاش من باشد
اخترانت غلام می خواهم
بختیان سپهر را هر هفت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۶ - وله ایضا
من که در خانه منزوی شده ام
عذر خویش از گناه می خواهم
دست از خواستن بداشته ام
که نه مال و نه جاه می خواهم
نه اگر زین شکسته تر باشم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - وله ایضا
گر خواجه ز بهر ما بدی گفت
ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما جز که ثنای او نگوئیم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۸ - وله ایضا
ز روزگار بیک ره کرانه می جویم
ملول گشته ام از خود بهانه می جویم
چهار حدّ وجودم مخالفان دارند
ره برون شو خود زان میانه می جویم
بان سوهان بر تیغ می زنم خود را
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۹ - ایضا له
پریر جود تو با من حدیث بخشش کرد
ز بهر آنکه منش شکر جاودان گویم
من از تکلّف گفتم که نی معاذالله
که من ثنای تو از بهر سوزیان گویم
بگویش خویش فرو گوی از زبان رهی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۰ - ایضاله
صاحب عادل شهاب ملک و دین
ای درونت مهبط روح الامین
تابرآوردی سر از جیب سخا
بحر می دزدد کف اندر آستین
بر امید آن که تا بخشی مرا
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند
مجلس محترم جما الدّین
ای هنر او شمایل تو بیان
چون تویی پایمرد اهل هنر
کار کی کن مرا اگر بنوان
راوی شعر من تو بو دستی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۲ - ایضا له
کیست همخانۀ؟ زبان؟ دندان
حکمتی هست اندرین پنهان
باشد از ازدواجشان مضبوط
کدخداییّ خاندان دهان
این همه لین و آن همه شدّت
[...]