صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۷ - المبدئیت
اضافه محض باشد مبدئیت
احد هم کاقدم است از واحدیت
احدیت مر او را خود تقدم
بود بر واحدیت بیتکلم
چو او خود منشأ کل صفاتست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۸ - مبادی النهایات
دگر باشد مبادی النهایات
فروض کل اعمال و عبادات
فرائض اصل آن چار امهات است
زکوه و حج پس از صوم و صلوه است
صلوه است اول و شد در نهایت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۹ - مبنی التصوف
ز مبنای تصوف جو حقیقت
رویمت گوید آن باشد سه خصلت
تمسک آن بفقر و افتقار است
دگر ترک تعرض و اختیار است
تحقق هم ببذل است و بایثار
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۰ - المتحقق المطلق
متحقق بحث است آن مشاهد
که بیند در تعیین وجه واحد
متعین بهر شیئ بی ز تقیید
باو یعنی مقید نیست در دید
شود مشهود حق در هر مقید
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۱ - المتحقق بالحق و الخلق
متحقق بحق و خلق آنست
که بر عین وی اینمعنی عیانست
به بیند در وجود از عین توحید
که مطلق راست وجهی سوی تقیید
دگر کل مقید را در اشراق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۲ - المجذوب
بود مجذوب آنکو حق زعونش
گزیند بهر خویش از هر دو کونش
دهد تطهیر هم از ماء قدسش
نیندازد بجز بر خویش انسش
بفرق اندازدش ظل مواهب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۳ - المجالی الکلیه و المطالع و المنصات
نباشد گر در ادراکت موانع
شنو شرح مجالی و مطالع
مظاهر کان مفاتیح الغیبوند
مجالی نزد ارباب قلوبند
گشاید آن مفاتیحت بمطلق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۴ - مجلی الاسماء الفعلیه
دگر اسماء فعلی راست مجلی
مراتبهای کونی کوست اجلی
ز حیث مختلف اجزای عالم
که هست آثار افغال مکرم
هر آثاری ز فعی برقرار است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۵ - مجمعالبحرین
بود آن مجمع البحرین مابین
دو عالم را و هست آن قاب قوسین
شد آن بحر و جوب و بحر امکان
وز این دو جمع آمد جسم با جان
خود آن گر عارفی صاحب شهودست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمعالاهواء
حدیث از مجمعالاهوات گویم
ز حب یار بیهمتات گویم
جمال مطلق است آنحسن جامع
هر آن حبی بسوی اوست راجع
بحسن خویش بود او را تعلق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۷ - مجمعالاضداد
هویت مجمعالاضداد باشد
که از کل قیود آزاد باشد
تخالفها در آنجا شد مرافق
همه اطراف دور از هم معانق
بسابق ذکر شد کاین اختلافات
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۸ - محبتالاصلی
محبت کوست اصلی حب ذاتست
بذات خویش مطلق از جهانست
بدون اعتبار امر زاید
که باشد در میان شیئی مشاهد
محبت در دو تن شد کز مراتب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۹ - المحفوظ
بود محفوظ آنعبدی که شاهش
بخود دارد ز لغزشها نگاهش
ز حفظ حق مخالفها نهاده
که آن در قول و فعل است و اراده
کند کاری که حق راضی بر آنست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۰ - محوارباب الظاهر
اگر داری تو سیری در ظواهر
شنو محوی زمن زار باب ظاهر
بود آن رفع هر اوصاف و عادات
پس اثبات اقامت در عبادات
نمودن سعی در ترک رذایل
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۱ - محوارباب السرائر
شنو از محو ارباب سرائر
بعین محو دل را دار حاضر
از اله آن ز آفات و علل دان
مواصلها پس از وی ماحصل دان
رسوم عبد و اخلاق و صفاتش
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۲ - مجمعالجمع
دگر بشنو حدیث از مجمعالجمع
پی محق حقیقیدار هم سمع
رجوع خلق اندر حضرت حق
فنای کثرت اندر وحدت حق
وصل قطرها بر بحرالله
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۳ - محوالعبودیه و محو عینالعبد
گرت محو عبودیت بود فهم
بری از محوعین عبد هم سهم
وی اسقاط اضافت از وجود است
سوی اعیان که بودی بی نمود است
بود اعیان شئون ذات حضرت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۴ - المحق
بود محق آن فنای عبد در حق
فنای هستیش در ذات مطلق
فعالش چون فنا در ذات حق شد
خود آنرا محو اگر گفتند حق بد
دگر طمس آن فنای فیالصفاتست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۵ - المحاضره
محاضر با اضافه تا محقق
حضور قلب درویش است با حق
ز اسماء باشد اندر استقاضت
و زان اسمی کزو دارد افاضت
همان اسمی که در سیر مظاهر
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۹۶ - المحاذات
محاذاتت حضور وجه یار است
همان وجهی که بروی انتظار است
سوای او شود از فکر زایل
نبیند غیر او را در شواغل
بجمعیت اگر باشی مراقب
[...]