گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۶

 

اگرچه در وفا بی شبهی و دیس

نمی‌دانی تو قدر من ازندیس

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۷

 

بود زودا، که آیی نیک خاموش

چو مرغابی زنی در آب پاغوش

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۸

 

الهی، از خودم بستان و گم کن

به نور پاک بر من اشتلم کن

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۹

 

سر سرو قدش شد باژگونه

دو تا شد پشت او همچون درونه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱۰

 

تو ازفرغول باید دور باشی

شوی دنبال کار و جان خراشی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱۱

 

به راه اندر همی شد شاهراهی

رسید او تا به نزد پادشاهی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱۲

 

بهشت آیین سرایی را بپرداخت

زهر گونه درو تمثال‌ها ساخت

ز عود و چندن او را آستانه

درش سیمین و زرین پالکانه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۱

 

ای بلبل خوش آوا، آوا ده

ای ساقی ، آن قدح باما ده

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۲

 

جوانی گسست و چیره زبانی

طبعم گرفت نیز گرانی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۳

 

با صد هزار مردم تنهایی

بی صد هزار مردم تنهایی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۴

 

جامه پر صورت دهر، ای جوان

چرک شد و شد به کف گازران

رنگ همه خام و چنان پیچ و تاب

منتظرم تا چه برآید ز آب؟

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۵

 

لقمه‌ای از زهر زده در دهن

مرگ فشردش همه در زیر غن

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۶

 

بگرفت به چنگ چنگ و بنشست

بنواخت به شست چنگ را شست

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۷

 

فرخار بزرگ و نیک جاییست

کان موضع آن بت نواییست

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۸

 

نه کفشگری که دوختستی

نه گندم و جو فروختستی

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب

 

به نام خداوند جان و خرد

کز این برتر اندیشه بر نگذرد

خداوندِ نام و خداوندِ جای

خداوندِ روزی‌دِهِ رهنمای

خداوند کیوان و گَردان‌سپهر

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد

 

کنون ای خردمند وصف خرد

بدین جایگه گفتن اندر خورد

کنون تا چه داری بیار از خرد

که گوش نیوشنده ز او بر خورد

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم

 

از آغاز باید که دانی درست

سر مایهٔ گوهران از نخست

که یزدان ز ناچیز چیز آفرید

بدان تا توانایی آرد پدید

سرِ مایهٔ گوهران این چهار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم

 

چو زین بگذری مردم آمد پدید

شد این بندها را سراسر کلید

سرش راست بر شد چو سرو بلند

به گفتار خوب و خرد کار بند

پذیرندهٔ هوش و رای و خرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب

 

ز یاقوت سرخ است چرخ کبود

نه از آب و گرد و نه از باد و دود

به چندین فروغ و به چندین چراغ

بیاراسته چون به نوروز باغ

روان اندر او گوهر دل‌فروز

[...]

فردوسی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۶۸۵