گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷ - در ستایش امیر با احتشام عزیز خان سردار کل نظام فرماید

 

خرم بهار من‌که ز عیداست تازه‌تر

در اول بهار چو عید آمد از سفر

از راه نارسیده شوم راست از زمین

کارم همی به‌بر قدم آن سروکاشمر

خندان به نازگفت‌که آزاده سرو را

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۸ - در تهنیت عید نوروز و مدح شاهنشاه فیروز محمد‌شاه غازی طاب‌الله ثراه گوید

 

در شب عید آن سمن عذار سمن‌بر

با دو غلام سیه درآمدم از در

هر دو غلامش به نام عنبر و ریحان

یعنی زلف سیاه و خط معنبر

هر دو رخش یک حدیقه لاله حمرا

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹ - د‌ر ستایش مهد کبری و ستر عظمی کافلهٔ‌الملک عاقلهٔ‌الدوله مام پادشاه

 

دلکا هیچ خبر داری‌ کان ترک پسر

دوشم از ناز دگر بار چه آورد به سر

با لب نوش آمد شب دوشین به سرای

حلقه بر در زد و برجستم و بگشودم در

تنگ بگرفتمش اندر بر و بر تنگ دهانش

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰ - در ستایش شاهزاده رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه و تخلص به معراج نبی صلعم گوید

 

دو سال بیش ندانم‌گذشت یاکمتر

که دور ماندم از ایوان شاه‌کیوان‌فر

کجا دو سال که هر روز آن دو سال بود

ز روز خمسین الفم‌ هزار بار بتر

من از ملک نشدم دور دورکرد مرا

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۱ - مطلع ثانی

 

شبی به عادت روز شباب عیش آور

شبی به سیرت صبح وصال جان‌پرور

شی ز بسکه زمین روشن از فروغ نجوم

چو برک لاله عیان از درون سنگ شرر

شبی زگنبد نیلوفری عیان پروین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۲ - در تهنیت عید غدیر و ستایش شاهزاده ی بی‌نظیر فریدون میرزا طاب ‌ثراه ‌گوید

 

دوش چو شد بر سریر چرخ مدور

ماه فلک جانشین مهر منوّر

طرفه غزالم رسید مست و غزلخوان

بافته از عنبرش به ماه دو چنبر

تعبیه‌ کردست‌ گفتی از در شوخی

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع ثانی

 

از دو محمد زمانه یافته زیور

گرچه مر آن مهترست و این یک کهتر

آن شه دین بود و این شهنشه دنیا

آن مه رخشان‌ و این سهیل منور

شیوهٔ آن در جهان‌کفالت امّت

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در ستایش نواب فریدون میراز طاب ثراه‌ گوید

 

دوشینه‌ کاین نیلی صدف‌ گشت ازکواکب پر درر

در زد یکی گفتم کیی گفتا منم بگشای در

جستم ز جا رفتم دوان آسیمه‌سر دل‌دل‌کنان

تا جویم از نامش نشان تا گیرم از حالش خبر

پرسیدم آخر کیستی دزدی گدایی چیستی

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵ - من افکاره العالی

 

دی آمد از در من آن دلفریب پسر

افکنده دام بلا زلفش به روز مطر

بودی به رنگ قمر رخشنده چهره او

نه ‌کی ز سرو روان تابیده جرم قمر

بر سرو قامت او افتاده همچو کمند

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش پا‌دشاه جمجاه محمدشاه غازی و فتح خوارزم‌ گوید

 

رسید؛ چه‌؟ خبر فتح؛ کی رسید؟ سحر

کجا؟ به نزد مالک؛ از چه ملک؟ از خاور

خبر چه بود؟ شکست عدو؛ که‌ گفت‌؟ بشیر

عدو شکست چِسان خورده؟ ‌گشت زیر و زبر

مصافگاه ‌کجا بود؟ ساحت بسطام

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - د‌ر منقبت هژبرالسالب اسد الله الغالب علی‌بن بیطالب علیه السّلام و فتح قلعه خیبر گوید

 

سحر چو زمزمه آغازکرد مرغ سحر

بسان مرغ سحر از طرب ‌گشودم پر

هنوز نامده سلطان یک سواره برون

شدم به مشکوی جانان دو اسبه راه سپر

هنوز ناشده‌ گرم چرا غزالهٔ چرخ

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع ثانی

 

مباش غره دلا در جهان به فضل و هنر

که شاخ فضل و هنر فقر و فاقه آرد بر

به خاک دانش هرگز مکار تخم امید

ز شاخ آهو هرگز مدار چشم ثمر

به مرد سفله مکن در هوای نان تکریم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - در ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه در زمان ولیعهدی گوید

 

سه هفته پیبشرک زین شبی به ماه صفر

چو سال نعمت و روز وصال جان ‌پرور

شبی‌که‌گردون بروی نموده بود نثار

هر آن سعود که اجرام راست تا محشر

شبی شرافت روحانیان درو مدغم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - مطلع ثانی

 

زهی‌گرفته تیغ و سنان چه بحر و چه بر

زهی‌گشو‌ده به‌کلک و بنان چه‌خشک و چه‌تر

عطای دمبدمت کاروان ملک وجود

کمند خم به خمت نردبان بام ظفر

زبان تیغ تو ضرغام مرگ را ناخن

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱ - من نتایج طبعه

 

سیه زلف از بر آن چهر دلبر

چو دود می‌پیچد به مجمر

از آن پیوسته می‌بینی‌ که دارد

فضای عالم از طیبت معطر

سیه چون قلب نمرودست و باشد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲ - در ستایش امیر الامرا‌ٔ العظام نظام ا‌لدوله حسین ‌خان دام ‌مجده ا‌لعالی حکمران فارس فرماید

 

شادان رسید دوش نگارینم از سفر

وزگرد راه غالیه پاشیده بر قمر

زانسان که هست بر رخ من نقش آبله

از گرد راه مانده به رخسار او اثر

گفتی دو زلف او دو فرشته است عنبرین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی طاب‌ا‌لله ثراه‌ گوید

 

شباهنگام ‌کز انبوه اختر

فلک چون چهرهٔ من شد مجدّر

درآمد از درم آن ترک فرخار

گلش پر ژاله خورشیدش پراختر

ز جز عینش روان لولوی سیال

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۴ - در ستایش وزیر بی‌نظیر حاج میرزا آقاسی

 

شب‌ گذشته ‌که همزاد بود با محشر

وز آفرینش گیتی کسی نداشت خبر

سپهرگفتی فرسوده‌گشته از رفتار

بمانده بهر سکون را به نیم راه اندر

شبی چنان سیه و سهمناک‌ کز هر سو

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۵ - در ستایش امیر الامرا النظام میرزا نبی خان رحمه الله فرماید

 

شد کاسه‌ام از باده تهی کیسه‌ام از زر

زان رو نکند یاد من آن ترک ستمگر

پارینه مرا برگ و نوا بود فراوان

واسباب فراغت به همه حال میسر

شهد و شکر و شیشه و شمّامه و شاهد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶ - در تهنیت ورود قایم‌مقام طاب ثراه به خراسان

 

شکر که آمد ز ری به خطهٔ خاور

موکب قایم مقام صدر فلک فر

طوس غمبن بود بی‌لقای همایونش

بر صفت مکه بی‌حضور پیمبر

آمد و شد خار وادیش همه سنبل

[...]

قاآنی
 
 
۱
۳۱۴
۳۱۵
۳۱۶
۳۱۷
۳۱۸
۳۷۳