اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲
تا با خلقی، تو بیگمان بیدینی
تا قبلهٔ تو خلق بود مسکینی
از هرچه جز اوست دیده و دل بر دوز
تا سلطنتِ اول و آخر بینی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳
مؤمن که به صدق ازو نرنجد چیزی
در پیشِ دلش جز او نسنجد چیزی
حق بر عرش است و عرش دانی چه بود
آن دل که درو جز او نگنجد چیزی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴
آتش نزند در دل ما الّا او
کوته نکند منزل ما الّا او
گر جمله جهانیان طبیبم گردند
حل مینکند مشکلِ ما الّا او
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵
هر دل که به میدانِ هوای تو بتاخت
با نیک و بدِ زمانه یکسان درساخت
دلها همه در بوتهٔ عشقِ تو گداخت
چونانک تویی، جز تو تو را کس نشناخت
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶
آنجا که سراپردهٔ اِجلالِ جَلال
جانها همه والهاند، زبانها همه لال
دنیا دلِ ما نبرد و عُقبیٰ نبرد
ما را همه مقصودْ وصال است وصال
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷
خود را چو نمود او نه خیال است و نه طیف
تو چون و چگونه دانیش، باشد حیف
هرگز نرسی به ذاتِ او تا گویی
ماهو و متی و لم و این و کم و کیف
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸
عقل ارچه همه علومها میداند
در دانشِ تو رسد فرو میماند
ای دوست تویی که هستی خود دانی
آن کیست تو را چنان که هستی داند
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹
در نفی تو خلق را امان نتوان داد
جز در رهِ اثباتِ تو جان نتوان داد
با آنکه ز تو هیچ مکان خالی نیست
در هیچ مکان از تو نشان نتوان داد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰
ای دوست تو را زان به عیان نتوان دید
کالبتّه به چشمِ جسم جان نتوان دید
از تو بگذر که تو ز تو چندان است
کز غایتِ تو ز تو جهان نتوان دید
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱
گفتم که ز رخ پردهٔ عزّت بردار
بسیار کساند منتظرِ آن دیدار
نیکو سخنی بگفت آن زیبایار
دیدار قدیم است برو دیده بیار
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲
من گرچه سزای راهِ درگاه نیم
جز بر درِ سایهٔ هوالله نیم
چون من توام و تو من، توام راه نمای
تو آگهی از من و من آگاه نیم
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۳
خواهی که ببینی دلِ کارآگه را
و از خود به خدا عیان ببینی ره را
بر تختِ درون نشان به شمشیرِ زبان
شاهنشهِ لا اله الّا الله را
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۴
خواهی که به منزل برسانی ره را
در مملکتِ ابد ببینی شه را
بر خالص و مخلص تو طلب لازم دان
لالایی لا اله الّا الله را
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵
در ذاتِ مقدّست کسی را ره نیست
و از عینِ کمالِ تو کسی آگه نیست
سرمایهٔ سالکانِ راهِ طلبت
جز گفتنِ لا اله الّا الله نیست
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۶
زنهار تو ای دل ز خدا آگه باش
چندانک تو را جهد بود در ره باش
در بندِ زر و سیم، تو تا کیّ باشی
رو طالبِ لا اله الّا الله باش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۷
لا همچو نهنگ در کمین است ببین
الّا چو خزینه در یقین است ببین
راهی است زتو تا تو کشیده چو الف
سرّ ازل و ابد همین است ببین
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۸
مسکین دل من به وصل والا نرسید
از شیب وجود خود به بالا نرسید
جان من و صد هزار جانهای دگر
مستغرق لا شد که به الّا نرسید
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۹
چون شخص به نورِ ذکر بینا گردد
موسی صفت او به طور سینا گردد
عیسی زبان در قدم و دم باشد
در گنبد نیلگون مینا گردد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۰
تا بتوانی مدام می باش به ذکر
کز ذکر تو را راه نمایند به فکر
محرم چو شدی در حرم اجلالش
بینی به عیان تو روی معشوقهٔ بکر
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۱
از ذکر شود خانهٔ فکرت معمور
وز ذکر شود دیو و شیاطین زتو دور
گر تو نفسی به ذکر حق بنشینی
بیزار شوی ز خویش و ز جنّت و حور