گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶

 

شها زهره گر جز ببزمت سراید

دف و بر بطش هر دو ناساز گردند

وگر آفتابت سپر کش نگردد

در او ذره ها ناوک انداز گردند

اثیر است و اقبال هر دو بدین در

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷

 

جمشید رکابا توئی آن شاه که امرت

از سنگ سیه ناقه صالح بدر آرد

گر گلبن فردوس خورد آب خلافت

برجای گل تازه، شتر خار بر آرد

او، بار بیک رقص شتر بگسلد از هم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸

 

بخدائی که روی بند عدم

امرش از چهره جهان بگشاد

باد لطفش بباغ رحمت در

بید امید را زبان بگشاد

عقد های جواهر و اعراض

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

خسرو دشمن شکن که صورت فتحش

در سر تیغ جهانگشای توان دید

با سخطش، صولت عقاب توان یافت

در نظرش، سایه همای توان دید

هندوی شب را ز گرد طره چترش

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰

 

ای بجائی که پیش صورت تو

خانه بشکست نقشبند خرد

در نبندد شکسته بند قضا

هرکه را دست کین توشکرد

جامه ئی داد خازن تو مرا

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

ای یازده امهات و نه باب

نازاده خلف تر از تو فرزند

قهر تو دورخ نهاده بر زهر

لطف تو سه ضربه داده برقند

شیراجم از تو آسمان صید

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - مدح رضا ابن محمود

 

رسید، کان مروت بقعر گوهر جود

رضا بن دین دریای مکرمت محمود

سخی کفی که سر بُعد چار عنصر را

دو نیر است یک انگشت او بمعنی جود

برای ختم مروت پس از ولادت او

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳

 

باد معلوم رای تو که مرا

شهپر شب همی نرنجاند

خواهم اندر شرابخانه خاص

آنچه بیدار را بخواباند

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴

 

شهریارا، چو ادب یافت ز عدل توجهان

کرد کاری که نه نیکوست نگردد هرگز

چرخ دربان تو گشته است و جهان دارد عزم

که از این قاعده تا اوست نگردد هرگز

گر مرا دوست ندارد چو من او را چه عجب

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵

 

الا ای برید روان، باد صبح

کت از خلد عار آید و گلشنش

چو آئی بدرگاه قاضی القضات

دعاهای بی حد رسان از منش

بگو، ای فلک با همه ارتفاع

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶

 

از چشمه عذب خلق گشتی

شوریده ز چشم شور مخلوق

با اینهمه خوشتری بچشمم

زین بیماری به چشم معشوق

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

چهار چیز که اصل فراغت است و منال

نیرزد آن به چهار دگر در آخر حال

گنه بشرم ملامت عمل به خجلت عزل

بقا به تلخی مرگ و طمع بذل سؤال

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸

 

چو دولت قدم کرده از سررسیدم

بعالی جناب تو مخدوم مفضل

مرا ازوحل پای در گل که درمان

نهاد از سر منع دستیم بر دل

بدینسان تو مداح نو را پسندی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

افضل الدین ما صناعت طب

نیک داند همی کثیر و قلیل

چون رود در وثاق بیماری

ختم یاسین همی رود بدومیل

او ز در پای نا نهاده برون

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

مدتی تا در این جهان بودیم

هرزه گفتیم و باد پیمودیم

مردمان در عمارت افزایند

ما همه در خسارت افزودیم

ای بسا کز برای سود و زیان

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۱

 

مرا گر ز آب حیوان جرعه ریزند

چه عیب آید که در پای تو دردم

چو اطلس بر سر شاهان نشسته

نه قصب آمد که در پای تو بُر دَم

گر آهن بودم از سختی شکستم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - لغز- چیستان

 

چیست آن معشوقه ای کاو نه زخاص است و نه عام

با حریفان سر بسر یکسان بود در ابتسام

گاه باشد چشم او در جامه های شعر زرد

گاه باشد فرش او بر فرشهای سیم خام

گاه در تیمار یاران گاه در تیمار خود

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۳

 

از غایت حسن تو و زغیرت چشم خود

پیدات نمی یابم پنهانت نمی بینم

گرچه زتومیگویم در گفت نمی آئی

ورچه بتو می بینم چون جانت نمی بینم

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

تعرضی مرسان ای زمانه عرض مرا

که مر تو را دگری هست و من همان دارم

گزند عالم پیر از بقاش دور که من

همه امید به اقبال این جوان دارم

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵

 

چرخ دولابی ام افکنده چویوسف درچاه

وای سیاره ی او کز نظر آرد رسنم

آب ناخورده از این برکه نیلوفر گون

همچو نیلوفر تا حلق چرا در لجنم

روی پرواز نمی بینم از این تنگ قفس

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۱۲۵۶
۱۲۵۷
۱۲۵۸
۱۲۵۹
۱۲۶۰
۶۴۵۴