گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶

 

چو بیشه تهی ماند از نره شیر

شغالان در آیند در وی دلیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۱ - قطعه

 

خط و نقط و دو خط به تقدیر

حمره است و بیاض عکس آن گیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد

 

پم است سیب و گلابی پوار و فیک انجیر

اناردان گرناد و براوه مرد دلیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد

 

چو نخل پالمبه و برگ فوی و ارژشعیر

چو ساشه توبره و مانژوار آخورگیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۱ - در تعداد پایتخت دول عالم

 

«سان دوزه » ز آن «کاستاریکا» گیر

از «برازیل » «یوژانر» پذیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۳ - خبر دادن تیمور از انقلاب روس

 

هر کشیشی مات بینم هر صلیبی دستگیر

تا یموت از ساحت تفلیس خواهد شد اسیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

از اناث و ذکور و خرد و کبیر

فرض باشد بهر تنی ده سیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

که نر و ماده هر یکی ده سیر

پخته سازد برنج بهر فقیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

تنگ بر اهلبیت خویش مگیر

که عیالت گرسنه باد و تو سیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

ویژه چون خانه شد تهی از غیر

شر در آنجا مسلط است بخیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

تا نبودی تو گردگار قدیر

کرد پستان مادرت پر شیر

ادیب الممالک
 
 
۱
۲۸۷
۲۸۸
۲۸۹
۲۹۰
۲۹۱
۳۰۵