اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
یکی تیغ نو دارم الماس گون
به زخم تو خواهمش کرد آزمون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
فرستاد با او به خانه درون
نهانی زن جادوی پرفسون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
جوان گرچه دانادل و پرفسون
بود نزد پیر آزمایش فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
کرا ترس و بیمی کنی گونه گون
به سوگند کن تا بترسد فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۱ - رفتن گرشاسب به ساختن سیستان و اتمام آن
بگرداند این جامه هر گه برون
بدان تا بگردیم ما گونهگون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
هزار دگر خیمه گونه گون
به برگستوان پیل سیصد فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
ز بربر زمین سوی خاور درون
زیک ماهه ره داشت کشور فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
بدو گفت کایدر به دریا درون
پسِ کشورم هفته ای ره فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۵ - رسیدن گرشاسب به جزیره قاقره
یکی میغ بست آسمان لاله گون
درخش وی از تیغ و باران ز خون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب
دمید آتش از خنجر آبگون
چه آتش که تف جان بدش دود خون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان
مهین مسجد قیروان را کنون
بماندست گویند از آن دو ستون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
دزی بر سر چار پویان ستون
ز درگاه دز اژدهایی نگون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
طرایف بد از پیل سیصد فزون
هم از بار دیبا هزاران هیون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
برو پشم رسته ز میشان فزون
به نرمی چو خز و به سرخی چو خون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
تن آنجا که خارد به سنگ اندرون
زمین گردد از موی او زر گون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
درو رسته گل صدهزاران فزون
سپیدش گل و برگ زنگارگون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۱ - رسیدن گرشاسب به قرطبه
دو دندانش مانند عاجین ستون
یکی ساقش از سی رش آمد فزون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
نخستین سخنت از خرد بد کنون
بگو تاخرد چیست زی رهنمون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
دگر دشمنانندش از گونه گون
فراوان ز بیرون تن و اندرون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
دگر درد و بیماری گونه گون
چه مرگ و چه غمها ز دانش فزون