گنجور

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه

 

در اداره گر بری‌ زر،‌ خشت خشت

بهتر است از این تناقض‌های زشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - ساقی‌نامه

 

کجا رفت‌ هوشنگ‌ و کو زردهشت

کجا رفت جمشید فرخ‌سرشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

کهن کلبه‌ای چفته و گوژپشت

نمایندهٔ روزگار درشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

چو خرمن به مرداد مه گردگشت

یکی عامل از شهر آمد به‌دشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

ندانست کاین‌دیوکش‌زدبه‌مشت

هم‌اندر زمانش‌بدان مشت کشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

ره داورستان پر انبوه گشت

چو خونی ‌سوی‌ داورستان گذشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

ولیکن عوان بداندیش زشت

پدیداست‌تاخودچه‌داردسرشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!

 

به هرگوشه‌ای از پی توشه گشت

بر آن گوشهٔ شوم ناگه گذشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!

 

پیاپی بدان دست و پای درشت

زند بر سر و مغز بیچاره مشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۱ - یک بحث تاریخی

 

بجستند از آن رزمگاه درشت

به انطاکی و شام دادند پشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق

 

در آن دل مپندار پندار زشت

که‌ دست «‌اریس‌» اندر آن‌ مهر کشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۶ - نقش فردوسی

 

فرشته درآمد چراغی به مشت

روان شد به دعوتگه زردهشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - بخون و بدان آنگهی کارکن

 

دو رو دارد این گیتی گوژبشت

یکی‌روی از آن نرم و دیگر درشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - دزدان خر

 

در این ماجرا، گفتگو شد درشت

به دشنام پیوست و آخر به مشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز

 

گذشته اگر خوب اگر بد، گذشت

وز آینده کس نیز واقف نگشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز

 

درین یکدم ار بد کنی یا که زشت

زمانه به‌نام تو خواهد نوشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱ - تود و بید

 

تو ای بارور تود فرخ سرشت

چه‌ خوش کرده‌ای اندرین کار زشت‌؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

رفت و آن دیهیم شاهی بر سر گشتاسب هِشت

و آن هم‌ اندر خسروی کرد آنچه کرد از خوب و زشت

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۷
sunny dark_mode