عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
نیی مرجان که هستی تو ستاره
بتو دریا توان کردن گذاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
شبی تیره زمان کشته ستاره
بمانده صبحدم در سنگ خاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز رفتن موزهٔ شه گشت پاره
بموزه کی توان برّید خاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
چو مجلس خانهٔ چرخ آشکاره
منوّر گشت از نقل ستاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
تو خورشیدی دگر شاهان ستاره
نگیرد از تو جز در شب کناره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
دو شبرو با شه و دختر سواره
براندند از درون قلعه باره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
بمانده جملهٔ شب چون ستاره
عجب در صورت آن نقش پاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
ز زاری کردن آن ماهپاره
به زاری گشت گریان هر ستاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
دو لب چون پارهٔ لعل دو پاره
نهفته زیر لعلش سی ستاره
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
چو هرمز را بدید آن ماهپاره
فرو بارید بر ماهش ستاره
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
نخواهد کردن از کشتن کناره
چه صد ساله بود چه شیرخواره
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
کم از یک ساعت از زخم کتاره
سه تن کردند ده کس را دو پاره
عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم
بیک ره از ده آیات ستاره
فرو شستند لوح هفت پاره
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
چو پاسخ یافت گل زان ماهپاره
ندید از عهد کردن هیچ چاره
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
ببینی تا چه باید ساخت چاره
که تا خسرو ازو گیرد کناره
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
ازان قوماند کی بر چوب پاره
فتادند از میانه با کناره
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
چو چشم تیره کرد آن ماهپاره
از آن بیرون شد از چشمم ستاره