یکی صورت درآمد ماه پیکر
نهاده همچو گردون پای بر سر
رخی مانند ماه آسمان داشت
ولیک از پنج ماه نوفغان داشت
تپانچه بر رخ چون ماه میخورد
چنان کز درد آن فریاد میکرد
چنان میتافت رویش از برون دست
که از چستی بچنبر می برون جست
چو آوازش بچنبر جان برآورد
سر بسیار کس در چنبر آورد
چو گردون چنبری گشت آشکاره
جلاجل چنبرش همچون ستاره
سه چیز مختلف او را تن آمد
ز حیوان ونبات و معدن آمد
دو روی و چار گوشش بود و سرنه
بسی زد حلقه از هر سوی و درنه
چو می بنواخت از مهر دلش دوست
ازان شادی نمیگنجید در پوست
اگرچه دید روی دوست بیرون
نیامد پیش او از پوست بیرون
اگرچه پوست از آهو رسیدش
ولی شیرافگنی نیکو رسیدش
چو آن بی پا و سر برداشت آواز
نمیدانست کس از پای، سر، باز
چو آواز خوشش بیهوش میداشت
خوش آوازی خود را گوش میداشت
بهر پرده رهش پیوسته بودی
ولکین پردهٔ او بسته بودی
نگاری ماهروی از پرده برخاست
بزد آن کوژ را در پردهٔ راست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، توصیفی از یک فرد زیبا و دلربا ارائه شده است که چهرهای چون ماه دارد و از زیباییاش دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. این فرد مانند گردونی در گرداگرد خود میدرخشد و صدای دلنشین او همه را مسحور میکند. توصیفات از جنبههای مختلف زیبایی و جذابیت او شامل نقاط قوت و ضعفهایش نیز هست. با وجود اینکه او بسیار زیباست، از نزدیک با دیگران ارتباط برقرار نمیکند و در دل خود شادی را نگه میدارد. در نهایت، زیبایی او چنان توی چشم است که همه را به خود مجذوب میکند و احساسات عمیق را بیدار میسازد.
هوش مصنوعی: یک چهره زیبا و دلربا در کنار ما ایستاده است، همچون دایرهای بزرگ که بر سر ما سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: صورتش مانند ماه در آسمان میدرخشید، اما بوی خوشی مانند آواز پنج ماهی نوفغان داشت.
هوش مصنوعی: تپانچه به صورت او ضربه میزند به طوری که از شدت درد، او فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: چنان درخششی در چهرهاش بود که وقتی به او نگاه میکردی، احساس میکردی که از شجاعت و نشاط او، بزرگتر و فراتر از خود را به چشم میبینی.
هوش مصنوعی: وقتی صدایش شنیده میشود، جان از وجودش خارج میشود و بسیاری از افراد در دام آن گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان به طرز واضحی تغییر میکند، در دایرهاش مانند ستارهای میدرخشد.
هوش مصنوعی: سه چیز مختلف از طبیعت بر او عارض شد که مربوط به حیوانات، گیاهان و minerals (یا سنگها) هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف چیزهایی پرداخته که به دو طرف و چهار گوشه تقسیم شده و در آنجا صداهای مختلفی شنیده میشود. در واقع، به نوعی به وجود تناقضات و تنوعها اشاره دارد که در هر گوشه به شکل متفاوتی وجود دارد و از هر طرف به مانند حلقهای به هم متصل شدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق واقعی با محبتش مرا نوازش میکرد، آنقدر خوشحالی داشتم که نمیتوانستم آن را در خودم نگهدارم.
هوش مصنوعی: اگرچه امکان دیدن چهره دوست فراهم نشد، اما از وجود او نمیتوان بیرون رفت و جدا شد.
هوش مصنوعی: اگرچه ظاهری زیبا و دلفریب دارد، اما در نهایت ویژگیهای درونی و رفتارهایش ارزش واقعی او را مشخص میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که آن موجود که نه پا دارد و نه سر، صدا بلند کرد، هیچکس متوجه نشد که او نه پای دارد و نه سری.
هوش مصنوعی: وقتی صدای خوش او انسان را به حالت بیهوشی میبرد، خود را به شنیدن صدای زیبا مشغول میکرد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به معشوق، همیشه در تلاش بودی، اما او همچنان خود را پنهان کرده بود.
هوش مصنوعی: دختری زیبا و ماهرو از پشت پرده بیرون آمد و نگاهی به کسی انداخت که در پشت پردهٔ دیگر قرار داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.