گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۴ - در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق

 

شبی بودی که خود هیزم بچیدی

برای پیرزن هیزم کشیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

بهر کشور که شه لشکر کشیدی

در آن کشور کسی لشکر ندیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

کسی کز دور وصفش میشنیدی

ترنج ودست بی او میبریدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

جهان بی صبح روی او ندیدی

دعا چون صبح بروی میدمیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

اگردر خشم تیری درکشیدی

بچشم سوزن عیسی رسیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بتی کو طوطی خطّش بدیدی

دلش در بر چو مرغی میتپیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بگل گفت ای سمن عارض چه دیدی

کزین عالم بدان عالم رسیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

زهی همّت نکویاری گُزیدی

نگه دارش نکو جایی رسیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

به گلرخ گفت نیکو آوریدی

که بر شاهی گدایی را گزیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو پنبه تا تو در اطلس رسیدی

چو کرم پیله پشمم در کشیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو دل را در میان خط کشیدی

خطی در دل کشیدی و رمیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

چو رفتی از برم او را گزیدی

روان خون شد ز تو کز من بریدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

چو رخ در پرده از من درکشیدی

چرا پس پردهٔ من بر دریدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

بشیرینی ز شمع خود بریدی

وزان برّیدگی خونم چکیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

تو مروارید و مرجان سپیدی

ز تو چشمم سپید از ناامیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

کنون چون زار و بیمارم بدیدی

به زیر چوب پندارم کشیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

گهی در آب روشن میدمیدی

گه از هر سو خطی بر میکشیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

که گر این حرب تو رستم بدیدی

پی رخشت بسرهنگی دویدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم

 

چوگل خواندی دعابستان شنیدی

صبا ازدم دعا را در دمیدی

عطار
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۲۵
sunny dark_mode