گنجور

 
۱
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۲۴۷
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خسروی که به استقبالش شهر را آراسته بودند و او فقط به آرایش زندانیان توجه کرد

 

خسروی می‌شد به شهر خویش باز

خلق شهر آرای می‌کردند ساز

هر کسی چیزی کز آن خویش داشت

بهر آرایش همه در پیش داشت

اهل زندان را نبود از جزو و کل

[...]

۲۶ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خواجه‌ای که بایزید و ترمذی را در خواب دید

 

خواجه‌ای کز تخمهٔ اکاف بود

قطب عالم بود و پاک اوصاف بود

گفت شب در خواب دیدم ناگهی

بایزید و ترمدی را در رهی

هر دو دادندم به سبقت سروری

[...]

۱۸ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار شیخ خرقان در دم آخر

 

دردم آخر که جان آمد به لب

شیخ خرقان این چنین گفت ای عجب

کاشکی بشکافتندی جان من

باز کردندی دل بریان من

پس به عالمیان نمودندی دلم

[...]

۱۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت بنده‌ای که با خلعت شاه گرد راه از خود پاک کرد و بردارش کردند

 

بنده‌ای را خلعتی بخشید شاه

بنده با خلعت برون آمد به راه

گرد ره بر روی او بنشسته بود

باستین خلعت آن بسترد زود

منکری با شاه گفت ای پادشاه

[...]

۲۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت

 

داد از خود پیرتر کستان خبر

گفت من دو چیزدارم دوست تر

آن یکی اسبست ابلق گام زن

وین دگر یک نیست جز فرزند من

گر خبر یابم به مرگ این پسر

[...]

۷ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت بادنجان خوردن شیخ خرقانی

 

شیخ خرقانی که عرش ایوانش بود

روزگاری شوق بادنجانش بود

مادرش از خشم شیخ آورد شور

تا بدادش نیم بادنجان به زور

چون بخورد آن نیم بادنجان که بود

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ذالنون که چهل مرقع پوش را که جان داده بودند دید

 

گفت ذو النون می‌شدم در بادیه

بر توکل، بی‌عصا و زاویه

چل مرقع پوش را دیدم به راه

جان بداده جمله بر یک جایگاه

شورشی در عقل بیهوشم فتاد

[...]

۱۷ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » دولتی که سحرهٔ فرعون یافتند

 

می‌ندانم هیچ‌کس در کون یافت

دولتی کان سحرهٔ فرعون یافت

آن چه دولت بود کایشان یافتند

آن زمان کان قوم ایمان یافتند

جان جداکردند ازیشان آن نفس

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که به ده کلاوه ریسمان خریدار یوسف شد

 

گفت یوسف را چو می‌بفروختند

مصریان از شوق او می‌سوختند

چون خریداران بسی برخاستند

پنج ره هم سنگ مشکش خواستند

زان زنی پیری به خون آغشته بود

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی مردی درویش با ابراهیم ادهم دربارهٔ فقر

 

آن یکی دانم ز بی‌خویشی خویش

ناله می‌کردی ز درویشی خویش

گفتش ابرهیم ادهم ای پسر

فقر تو ارزان خریدستی مگر

مرد گفتش کاین سخن ناید به کار

[...]

۱۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی شیخ غوری با سنجر

 

شیخ غوری، آن به کلی گشته کل

رفت با دیوانگان در زیر پل

از قضا می‌رفت سنجر با شکوه

گفت زیر پل چه قومند این گروه

شیخ گفتش بی سر و بی پا همه

[...]

۱۳ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سخن دیوانه‌ای دربارهٔ عالم

 

نیم شب دیوانه‌ای خوش می‌گریست

گفت این عالم بگویم من که چیست

حقه‌ای سر برنهاده، ما درو

می‌پزیم از جهل خود سودا درو

چون سراین حقه برگیرد اجل

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی می‌رفت

 

احمد حنبل امام عصر بود

شرح فضل او برون از حصر بود

چون ز فکر و علم خالی آمدی

زود پیش بشر حافی آمدی

گر کسی در پیش بشرش یافتی

[...]

۸ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پادشاه هندوان که اسیر محمود گشت و مسلمان شد

 

هندوان را پادشاهی بود پیر

شد مگر در لشگر محمود اسیر

چون بر محمود بردندش سپاه

شد مسلمان عاقبت آن پادشاه

هم نشان آشنایی یافت او

[...]

۲۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی غازی و مردی کافر که مهلت نماز به یکدیگر دادند

 

غازیی از کافری بس سرفراز

خواست مهلت تا که بگزارد نماز

چون بشد غازی نماز خویش کرد

بازآمد جنگ هر دم بیش کرد

بود کافر را نمازی زان خویش

[...]

۲۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت یوسف و ده برادرش که در قحطی به چاره جویی پیش او آمدند و گفتگوی آنها

 

ده برادر قحطشان کرده نفور

پیش یوسف آمدند از راه دور

از سر بی‌چارگی گفتند حال

چاره‌ای می‌خواستند از تنگ حال

روی یوسف بود در برقع نهان

[...]

۴۷ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غلامان عمید خراسان و دیوانهٔ ژنده‌پوش

 

در خراسان بود دولت بر مزید

زانک پیدا شد خراسان را عمید

صد غلامش بود ترک ماه روی

سرو قامت، سیم ساعد، مشک بوی

هر یکی در گوش دری شب‌فروز

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانه‌ای که از سرما به ویرانه‌ای پناه برد و خشتی بر سرش خورد

 

گفت آن دیوانهٔ تن برهنه

در میاه راه می‌شد گرسنه

بود بارانی و سرمایی شگرف

تر شد آن سرگشته از باران و برف

نه نهفتی بودش و نه خانه‌ای

[...]

۶ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی که خری به عاریت گرفت و آنرا گرگ درید

 

بود در کاریز بی‌سرمایه‌ای

عاریت بستد خر از همسایه‌ای

رفت سوی آسیا و خوش بخفت

چون بخفت آن مرد حالی خر برفت

گرگ آن خر را بدرید و بخورد

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » قحطی مصر و مردن مردم و گفتهٔ مرد دیوانه

 

خاست اندر مصر قحطی ناگهان

خلق می‌مردند و می‌گفتند نان

جملهٔ ره خلق بر هم مرده بود

نیم زنده مرده را می‌خورده بود

از قضا دیوانه ای چون آن بدید

[...]

۶ بیت
عطار
 
 
۱
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۲۴۷
 
تعداد کل نتایج: ۴۹۲۵