عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
بقدر ذرّهیی گر در حسابی
ز خورشید الهی در حجابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
ز دو ابروت طاق چرخ بابی
ز دو گیسوت مهر و ماه تابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان
برون کردم از آنجا انتخابی
برآوردم ز یک یک فصل بابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
اگرچه من نیم حاضر جوابی
ز تو غایب نیم در هیچ بابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
زبانی داشت در حاضر جوابی
به تیزی چون لب تیغ سدابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چه من گر سایهام تو آفتابی
مرا بسیار جویی و نیابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو تب در گل فگند از عشق تابی
عرق ریزان شد از گل چون گلابی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
گهی سنگی دراندازی به آبی
گهی سر سوی سنگ آری بخوابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
بسی گررشتهٔ طبلم بتابی
ز من سررشتهٔ این وانیابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
چو بودم من ز مستی در خرابی
به هشیاری ز من سر می چه تابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
بیامد دایه و بر گل زد آبی
شد آن آب از رخ گل چون گلابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
اگر یک موی از ما سر بتابی
زمین بر سر کنی و سر نیابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
گرفته عرض آن کشور خرابی
چو روی عالم از طوفان آبی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
که گر روزی بخاک من شتابی
بجز بوی وفا چیزی نیابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو چشم مستم از طوفان آبی
ز مستی داد خانه در خرابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
ز چشم من بیک طوفان آبی
همه عالم فرو گیرد خرابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
نیی تو انگبین، لعل مذابی
که در یک حال هم آتش هم آبی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
نه مرکب را گیاهی و نه آبی
نه خسرو را طعامی نه شرابی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
جوابش داد هرمز خوش جوابی
که گل با دل مگر خوردهست تابی