عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
خدایا بیش از این چیزی ندانم
ز بعد صورت و معنی بیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۶ - در جواب دادن پیر دانا و استعانت کردن و یاری خواستن فرماید
که اندر جملهٔ کون و مکانم
نمود راز هر کس من بدانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
نمود عشق جمله عاشقانم
عیان راه جمله سالکانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
منم عطّار و اسرار جهانم
حقیقت درّ معنی میفشانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
عیان این جهان و آن جهانم
ورای این زمان و آسمانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
جمال یار بود آنجا عیانم
نمود عشق در هر دو جهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
طلب کردم بسی تا خود بدانم
که چون بد اصلُ فرع داستانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
مرا لعنت کن و از خود مرانم
که هر چیزی که گوئی من همانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
صفاتت لامکان و من مکانم
که راز تو در آن باشد عیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
منت جان دادم و منجان ستانم
منت بنمایم اینجا و من آنم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید
چو من با تو درون جسم و جانم
در این جنّت ترا عین العیانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۶ - در خطاب کردن با دل در اعیان کل و گذرکردن از تقلید فرماید
جمال یار آنگاهی چنانم
ندانم تا که وصفش من چه خوانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۸ - درخواست کردن آدم از حضرت حق نشان خاتم النبّیین علیه السّلام را
که خاتم کیست تا من باز دانم
که شد تازه از این روح و روانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۰ - بر پرگرفتن جبرئیل(ع)آدم علیه السّلام را و تقریر کردن جنّات عدن
بحوّا گفت کای جان جهانم
توئی مر نور چشم دیدگانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
بمن بگذار من به از تو دانم
نکو گفتی بگو جان جهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۲ - رفتن ابلیس به تلبیس در بهشت در دهان مار از جهت مکر کردن با آدم علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیات
که یارب می تو دانی راز جانم
بدزدی آمدم اینجا نهانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
یکی پیریست نامش میندانم
وگردانم بر هر کس بخوانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
قضا پیوسته کن از پیش دانم
دمی دیگر ز جنّات مرانم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
بگفت اسرارها در گوش جانم
نمود اینجایگه عین العیانم