گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۱ - حکایت

 

بگفت ای پیر من جان جهانم

خدا اندر کجایست تا من بدانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

جمال یار بود آنجا عیانم

نمود عشق در هر دو جهانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

طلب کردم بسی تا خود بدانم

که چون بد اصلُ فرع داستانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

مرا لعنت کن و از خود مرانم

که هر چیزی که گوئی من همانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

صفاتت لامکان و من مکانم

که راز تو در آن باشد عیانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید

 

چو من با تو درون جسم و جانم

در این جنّت ترا عین العیانم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

بمن بگذار من به از تو دانم

نکو گفتی بگو جان جهانم

عطار
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۴
sunny dark_mode