گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

ماندهٔ دایم اسیر ننگ و نام

وانگهی گوئی که شد دوری تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گر شراب لطف او خواهی بجام

قطع کن وادی قهر او تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

مرگ گوئی نیست جانت را تمام

کاتشیش از ظلم در باید مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

باز جبریل آمد و دادش پیام

گفت میگوید خداوندت سلام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

زیر آن در رفتم و کردم مقام

تا جنازه بر سر آوردم تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

کار تو بی من کجا گیرد نظام

گر منت ندهم تهی مانی مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

کس سیه دیگم نمیخواند بنام

چون سیه کاسه توئی در هر مقام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

گر به کنه خویش ره یابی تمام

قدسیان را فرع خود یابی مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

لاجرم شه رستگار آمد مدام

از رحیمی نیست برتر یک مقام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

هان و هان دادم برین پل ده تمام

تا بران پل بر نمانی بر دوام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

خورد یک نوباوه را حالی نظام

پس دوم خورد و سوم هم شد تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پس زفان بگشاد در مجمع نظام

گفت خوردم این سه نوباوه تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گر چو خود خواهی رعیت را مدام

مملکت را عادلی باشی تمام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

نبودش در عدل کردن خاص و عام

خلق را چون خویشتن خواهد مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

عدل باشد اینکه سی سال تمام

من درین ویرانه میباشم مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گر ترا ملک جهان گردد تمام

کار حرص تو کجا گیرد نظام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۶ - فی التمثیل

 

بامدادی شهریار شاد کام

داد بهلول ستمکش را طعام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

خون بریزی خلق را در صد مقام

تا خوری یک لقمهٔ وانگه حرام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقالة ‌الثامنه

 

می فرو گیرند در حرفم تمام

مینهند انگشت بر حرفم مدام

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

لیکن از ماسوی ذوالنون برسلام

گو که هان ای مدعی ناتمام

عطار
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۳۲
sunny dark_mode