گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱ - المقالة ‌الثامنة و الثلثون

 

سالک بگذشته از خیل خیال

پیش عقل آمد بجسته از عقال

گفت ای دستور حل و عقد ملک

نیست رایج بی تو هرگز نقد ملک

خرقهٔ‌ تکلیف دین بر قد تست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

چون سکندر با حکیم و با خفیر

ماند اندر غار تاریکی اسیر

هیچکس البته ره نشناخت باز

جمله درماندند و شد کاری دراز

متفق گشتند آخر سر بسر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

بلعمی کو مرد عهد خویش بود

چارصد سالش عبادت بیش بود

کرده بود او چار صد پاره کتاب

جمله در توحید و در رفع حجاب

چارصد روز و شبش در یک سجود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

بود پیری عاجز و حیران شده

سخت کوش چرخ سرگردان شده

دست تنگی پایمالش کرده بود

گرگ پیری در جوالش کرده بود

بود نالان همچو چنگی ز اضطراب

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

در بر دیوانهٔ شد عاقلی

دید آن دیوانه را غمگین دلی

گفت غمگین از کهٔ گفت از خدای

کز غم او می ندانم سر ز پای

میبترسم زو و گر دیدن بود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

در شبی کز میغ شد عالم سیاه

بود مجنونی در افتاده به راه

در بیابانی میان رعد و برق

کرده برقش سوخته بارانش غرق

دیده پرخون راه میبرید سخت

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

بود مجنونی همه در دشت گشت

گاه گاهی سوی شهر آمد ز دشت

چون رسیدی سوی شهر آن بیخبر

خوش باستادی و میکردی نظر

صد هزاران خلق بودی پیش و پس

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

بر زفان میراند یحیی بن المعاد

کای خداوندان علم و اعتقاد

قصرهاتان هست یکسر قیصری

خانه هاتان کسروی نه حیدری

جامه هاتان جمله خاتونی شده

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

خلق از حجاج بسیاری گریست

زآنکه با او کس نمی یارست زیست

جمله را خواند آن زمان حجاج و گفت

از شما من راز نتوانم نهفت

خویشتن را بنگرید ای مردمان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

بامدادی شد بر سلطان ایاس

خوبیش بیحد و ملحش بی قیاس

صد شکن در گرد ماه افکنده بود

هر شکن صد پادشاه افکنده بود

شاه را پیوسته رو با روی او

[...]

عطار