گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۰ - ایضاً فی رثاء المظلوم علیه السلام

 

در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود

کز سلیمان اهرمن انگشت و انگشتر ربود

دست بیداد فلک دستی جدا کرد از بدن

کز نهاد عالم امکان بر آمد داد و دود

از پی دیدار جانان کرد نقد جان نثار

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۷ - فی لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام

 

نالۀ نی است ایدل یا که از لب شاه است

یا که نخلۀ طور و نغمۀ انا الله است

داستان دستانست از فراز شاخ گل

یا که بانگ قرآنست کز شه فلک جاه است

گرچه بانوان یکسر بیسرند و بی سالار

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی رثاء الامام موسی الکاظم علیه السلام

 

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود

در صدف گوهر بحر عظمت مکنون بود

مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی

اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود

ماه کنعان بُد و شد گاه تنزل در چاه

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

صبح ازل از مشرق حسن تو دمیده است

تا شام ابد پردۀ خورشید دریده است

حیف است نگه جانب مه با مه رویت

ماه آن رخ زیباست هر آن دیده که دیده است

هرگز نکنم من سخن از سرو و صنوبر

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

اگر به شرط مروت وفا توانی کرد

گذر به صفۀ اهل صفا توانی کرد

به همت ار بروی برتر از نشیمن خاک

به زیر سایه هزاران هما توانی کرد

به جد و جهد چه عنقا برو به قلۀ قاف

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

دیرگاهی است پناهندۀ این درگاهم

بلکه عمریست که خاک ره این خرگاهم

گرچه در هر نفسی کالبدم می میرد

به امید تو بود زنده دل آگاهم

گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

هر سو نگریدیم کسی چون تو ندیدیم

اکنون نگرانیم که هر سو نگریدیم

شوریده سر اندر طلب سرو رسایت

هر چند دویدیم به جائی نرسیدیم

افسوس صد افسوس که اندر قدم دوست

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

نیست در عالم ز من مسکین تری

وز تو نیز ای دوست دل سنگین تری

گرچه روئین تن بتن روئین بود

تو ز روئین تن بدل روئین تری

خسروی زیبد ترا در ملک حسن

[...]

۱۲ بیت
غروی اصفهانی