نیست در عالم ز من مسکین تری
وز تو نیز ای دوست دل سنگین تری
گرچه روئین تن بتن روئین بود
تو ز روئین تن بدل روئین تری
خسروی زیبد ترا در ملک حسن
زانکه از شیرین بسی شیرین تری
نافۀ مشک ختا جستن خطا است
تو بموی عنبرین مشکین تری
چشمۀ نوشم فراموشم شده
زانکه اندر کام ما نوشین تری
چیست چین با زلف چین در چین تو
زانکه از اقلیم چین پرچین تری
عذر گو ساقیّ سیمین ساق را
تو ز سیمین ساقها سیمین تری
با قد و بالایش ای چرخ بلند
از زمین پست هم پائین تری
عشق با خون جگر آمیخته
نیست از عاشق بخون رنگین تری
جان نثاری راه و رسم عاشقی است
نیست از خود خواه بد آئین تری
هرکه بر آن روی زیبا دیده دوخت
نیست در عالم از او حق بین تری
مفتقر گر سر به چوگانش دهی
تو ز هر گوی زری زرین تری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.