نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
در پردهٔ حُسن روی تو شد پردهدر مرا
ای وای اگر ز پرده درآید به در مرا
جز خون دل که ریزدم از دیده بر کنار
حاصل نشد ز نخل محبت ثمر مرا
سر بر نگیرم از درت ار فیالمثل به سر
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
جنبش کبک بزیبائی رفتار تو نیست
پر طاوس بحسن خط رخسار تو نیست
شکری نیست که در خنده شیرین توئی
نمکی نیست که در لهجه گفتار تو نیست
همه افسوس بدلدادن من دارد و من
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶
جان در خور خدنگ تو ابرو کمان نبود
ورنه دل رقیق تو نامهربان نبود
صد بار کشته بود ز جورم نهیب هجر
گر بوسۀ وداع مر احرز جان نبود
دیدم بخواب دوش که هم بستر منی
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸
بتان چو زلف مسلسل به تاب میسازند
به گردن قمر از مو طناب میسازند
چو از کنار جبین به کشند طرف کلاه
هلال یکشبه را آفتاب میسازند
صبا بگوی به مانی که نوخطان ختا
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
جهان دریای خونابست و ناپیداست پایانش
الا ای آب جو بهراس از این دریا و طوفانش
مجو شیر ای پسر زینهار از این نامهربان مادر
که خون شوهرانست اینکه می بینی نه پستانش
ندارد جز دونان بر سفرۀ این نانکور مهمانکش
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
خون شد دل از علایق ناسوت کثرتم
ساقی به گردش آی بده جام وحدتم
آن دارویم بده که فلاطون خم نشین
آید کمین سبوکش دریای حکمتم
در زیر بار سایه کشد قاف تا به قاف
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی
چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
تو خود ای غزال رعنا چه بلا شدی خدا را
که به دور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی
چه شب است یا رب امشب که در انتظار روزش
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۹
ندیدم در وطن روی نشاط آخر سفر کردم
بحمدالله دری جُستم چو خود را دربهدر کردم
غبار کعبهٔ مقصود تا کحلالبصر کردم
سراسر روی جانان بود بر هرسو نظر کردم
ز اکسیر غمی شد زرد رخسارم بحمدالله
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۸
تا پی عربده مژگان تو پیوست به هم
شست زنجیری زلف تو ز جان دست به هم
به سر زلف تو از شانه شکستی مرساد
که شکست دل ما را نتوان بست به هم
پیش چشم تو اگر جان نسپارم چه کنم
[...]