صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح جناب مسلم بن عقیل(ع)
مرد را در بذل جان مردانگی پیدا شود
هر که از جان بگذرد این رتبه را دارا شود
امتحان دوستی در زیر شمشیر بلاست
افتخار عاشقان از سود این سودا شود
هر که سرگردان بود چونگو به چوگان محن
[...]
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - مدح شفیعه روز جزا فاطمه زهرا(س)
چند ز شهوت زنی به پیکر آذر
سوزی از این آتش مکرر پیکر
هستی روان بگرد حشمت پویان
گیری شبها عروس غفلت در بر
گاه در این وسوسه که باشی سلطان
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - خواب دیدن ناصرالدین شاه قاجار در نجف اشرف
این شنیدستم که شاه جم حشم
ناصرالدین شاه کیسخرو خدم
گشت چون الطاف یزدان یاورش
حلقه زد پیک سعادت بر درش
یعنی از ایران روان شد از وفا
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - اسلام آوردن زلیخا
کرد بر اورنگ شاهی چون قرار
یوسف اندر مصر با صدر اقتدار
روزی اندر پیشگاه عزتش
شد زلیخا حاضر اندر خدمتش
کرده پیری قامتش خم از الم
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۳ - جنگ شداد با ربالعالمین جل ذکره
کرد چون شداد از راه عناد
سرکشی بنیاد با رب العباد
وز عنایت کردگارمهربان
هرچه او را داد در دنیا امان
تا مگر از گمرهی آید براه
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳ - در مدح حضرت امیرالمومنین(ع)
ساقی ز جای خیز فصل بهار شد
چون طلعت نگار عالم نگار شد
می ده که جیش دی اندر فرار شد
بر تخت سلطنت گل استوار شد
گلشن طرب فزا چون روی یار شد
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۱ - توجه امام(ع) به سوی کربلا
هلال ذی الحجه باز طلوع کرد از سپهر
به سطح غبرا فزود فروغ از مهر چهر
نشان اضداد داد ره وفا رسم مهر
چو عهد نوشیروان چو عصر بوذرجمهور
بشارت عدل یافت ز مقدم وی جهان
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)
چون وصی و جانشین احمد ختمی مآب
کرد از شمشیر بن ملجم محاسن را خضاب
ساخت قلب ماسوی را در عزای خود کباب
رهسپار ملک جنت گشت زین دیر خراب
شعله بر جان حسین افروخت چون قلب حسن
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۳ - مسمط غرا در شرح حدیث کساء
بشنو اگرت هست به سر شور تولی
کز لطف خداوند تبارک و تعالی
بر آل کسا داده چنین رتبه والا
واندر سر ایشان بنهاد افسر لولا
تا فاش شود در نظر بنده و مولا
[...]
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۷ - و برای او
دوش با جسمی پر از اندوه جانی پر ملال
برگزیدم خلوت دل چون برون از قیل و قال
ناگهان شد مرغ روحم همره کبک خیال
سوی معراج تفکر هر دو بگشودند بال
وه چه معراجی که در یک پلهاش بس ماه و سال
[...]