مرد را در بذل جان مردانگی پیدا شود
هر که از جان بگذرد این رتبه را دارا شود
امتحان دوستی در زیر شمشیر بلاست
افتخار عاشقان از سود این سودا شود
هر که سرگردان بود چونگو به چوگان محن
باز چون پر کار اندر جای پا بر جا شود
لب معنی را کند هر صورت قرب اختیار
تا مقرب در حریم قرب اوادنی شود
از حضیض پارگین خاک و تن پوشد نظر
تا ز دریایی برون پر لولو و لالا شود
شورهزار جسم وی از بارش ابر بلا
پر گل و پر سنبل و پر نرگس شهلا شود
اسل و اعلایی ار در جنس جنان و تن بود
دور چون آزادگان زین اسفل و اعلا شود
جان به جانان میرسد از قابلیت بیسبب
ذره چون خورشید گردد قطره کی دریا شود
همچو مسلم در جهان باید وجود قابلی
تا مگرنایب مناب زاده زهرا شود
چون حسین فرماندهی خواهد چنین فرمانبری
تا به جای پاز فرمانش بسر پویا شود
نیست ممکن گرچه مدح وی ولی از شوق طبع
باید از نور در ثنایش مطلعی انشا شود
بر جلال و جاه مسلم گر کسی دانا شود
بر سپهر از پله سلم توان بالا شود
روز رزم از کشتن و افکندن بدخواه وی
قابض الارواح را گم هر دو دست و پا شود
زیر سم توسن شخ پویه صرصرتکش
توده غبرا غریق لجه خضرا شود
کورد مادرزاد از خاکقدومش غافلست
ورنه از این توتیا بیناتر از بینا شود
قصه فردوسی سازد محو از لوح خیال
هر که را از خاکیان کوی او ماوا شود
صدق اسلام و مسلمانی ز مسلم بازپرس
تا محقق بر تو این صورت از آن معنی شود
هر که خواهد فر احمد با شکوه حیدری
این کرامت را در او بیند وزو جویا شود
خالق الاشیا ز خلقش خواست تا پشت حسین
چون پیمبر از علی محکم بر اعدا شود
از کراماتش عجب نبود اگر از حکم او
منعکس اندر طبیعت خلقت اشیاء شود
ور ز مهر و ماه نور ظلمت روز و شبان
خلد نیران و جهنم جهت الماوی شود
یافت از قرب حسین با حق تقرب آن جناب
قطره چون واصل به دریا میشود دریا شود
از شهیدان جست سبقت در شهادت تا به حشر
کسوت السابقون برقد وی زیبا شود
ورنه با یک شهر دشمن در غریبی کس ندید
سر به کف در جانفشانی یک تن تنها شود
داد در ذیحجه جان در کعبه کوی حسین
تا بلند از همت وی رتبه اضحی شود
هیچ مظلومی چو مسلم دیده دوران ندید
قطعه قطعه پیکرش از تیغ سر تا پا شود
تشنه لب جان داد و میدانست گویا تشنه لب
بر سنان راس عزیز سید بطحا شود
همدلی بر سر نبودش تا ز دست کوفیان
وقت جان داد بوی از درد دل گویا شود
داشت با باد صبا این گفتگو در زیر تیغ
سوی گلذار جنان چون خواست ره پیما شود
کای صباگر بگذری در ملک بطحا از وفا
با حسین بر گوچه از احوال ما جویا شود
ای پسرعم آرزو بسیار در دل داشتم
بار دیگر دیدهام از دیدنت بینا شود
بیخبر بودم که آخر از نفاق کوفیان
وعده دیدار ما در محشر کبری شود
کوفیا بیکس مرا کشتند ترسم یا حسین
زین بتر بیداد ایشان با تو در فردا شود
ترسم از بیتابی اطفال و بانک العطش
شور مشحر در زمین کربلا برپا شود
رو سوی روم و فرنک اما منه پا در عراق
چشم زینب ترسم از داغ تو خون پالا شود
بر زمین از تیشه بیداد ترسم سرنگون
نخل قد نو جوانان سهی بالا شود
حیف میآید مرا کز داغ مرک اکبرت
خم ز بار محنت غم قامت لیلی شود
دست عباس علمدار تو ترسم عاقبت
بهر آب از تن جدا چون شاخه طوبی شود
ترسم از وصل عروس خویش گردد ناامید
عشرت قاسم عزا در روز عاشورا شود
از برای آب ترسم کودک ششماههات
چاک حلقومش ز پیکان بر لب دریا شود
ترسم آخر پیکرت از بعد کشتن تا سه روز
عور و عریان بیفکن در دامن صحرا شود
ترسم از مهمانی خولیسرت را در تنور
روی خاکستر به طبخ منزل و ماوا شود
بیم آن دارم که اندر کوفه و شام خراب
عترتت گه در خراب گه به زندان جا شود
حیف میآید مرا از غنچه لعل لبت
نیلی از چوب جفا چون لاله حمرا شود
(صامتا) بر سر چه داری ترسم از این داستان
محشری چون روز محشر در جهان برپا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ویژگیهای مردانگی و وفاداری پرداخته و بر اهمیت از خود گذشتگی در دوستی و عشق تأکید میکند. شاعر اشاره میکند که امتحان واقعی دوستی در زمانهای سخت و بلا مشخص میشود و کسانی که بتوانند در چنین شرایطی ثابت قدم بمانند، به مقامهای بالا دست خواهند یافت.
شعر به مقامات معنوی و قرب به خداوند نیز اشاره دارد و بیان میکند که جان انسان میتواند به جانان برسد تنها با قابلیت و تلاش در راستای خوبیها. همچنین یادآور Hussain، شخصیت برجسته تاریخ اسلام، و جانفشانیهای او برای حفظ دین و عدالت است. شاعر در ادامه به وضعیت زینب و یتیمان پس از واقعه عاشورا میپردازد و از نگرانیهای او درباره عواقب این واقعه و آسیبهایی که به خانواده امام حسین وارد میشود، سخن میگوید.
در نهایت، شاعر با نگاهی عاطفی و حزین، بر درد و رنجی که بر اهل بیت پیامبر وارد شده تأکید میکند و ناامیدیها و مشکلاتی که در انتظارشان است را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: مردانگی و شجاعت واقعی در فدا کردن جان نهفته است. کسی که از جان خود بگذرد، به این مقام و مرتبه دست خواهد یافت.
هوش مصنوعی: دوستی در زمان سختی و مشکلات واقعیتر میشود و عشق واقعی از این روابط پرمایه و ارزشمند شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی گیج و سردرگم باشد، مانند کسی است که در بازی چوگان به خاطر مشکلات و سختیها نمیتواند به خوبی حرکت کند. او باید یاد بگیرد که در موقعیتهای سخت، ثابت و پایدار بماند.
هوش مصنوعی: هر شکلی میتواند معنای عمیقتری داشته باشد، اما برای نزدیک شدن به حقیقت و مقام قرب الهی، باید از ظاهر عبور کرد و به باطن رسید. فقط در این صورت میتوان به درگاه او نزدیک شد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آن است که انسان از پایینترین و عمیقترین نقاط زندگی و مادیت، انرژی و نگاهش را به سمت بالاترین و زیباترین چیزها معطوف میکند. به عبارت دیگر، حتی از دل خاک و سادگی میتوان به کمال و زیباییهای بزرگ دست پیدا کرد.
هوش مصنوعی: بدن او که خشک و بیروح بود، اکنون با بارش مشکلات و سختیها، پر از گل و گیاهان زیبا مانند سنبل و نرگس میشود و زندگی دوبارهای پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر در جنس پاکی و لطافت باشی، از دنیای پست و پایین دور میشوی و به مرتبهای میرسی که مانند آزادگان زندگی کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که یک ذره کوچک میتواند به واسطه قابلیتهایش و بدون هیچ دلیلی به مقام و حالت بسیار بزرگتری دست یابد. مانند اینکه یک قطره آب با تلاش و پیشرفت میتواند به دریا تبدیل شود و به اندازهی خورشید درخشان و بزرگ گردد. به عبارت دیگر، انسانها با داشتن قابلیت و استعداد میتوانند به هدفهای بزرگ دست یابند.
هوش مصنوعی: وجود یک فرد شایسته و مستعد در جهان مانند مسلم، لازم است تا شاید فرزندی از زهرا به عنوان جانشین و نماینده به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: وقتی حسین رهبری خواهد، اطاعت از او به گونهای خواهد بود که جان و زندگی به فرمانش با نشاط و شوق برآید.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن نیست که بتوانم او را به خوبی ستایش کنم، اما به خاطر عشق و ذوقی که دارم، باید از نور وجودش شعری بنویسم.
هوش مصنوعی: اگر فردی آگاه و دانا شود، میتواند در مقام و ارزش مسلمان به اوج برسد و از پایینترین درجات به عرش آسمانها صعود کند.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، وقتی که دشمن را میکشی و به زمین میاندازی، روحگیرنده (فرشته مرگ) هم ممکن است در هر دو دست و پا گم شود.
هوش مصنوعی: اگر اسب رزمندهای در حرکت باشد، خاک و گرد و غبار را برمیافشاند و این گرد و غبار در آبهای سبز دریا غرق میشود.
هوش مصنوعی: انسانی که از بدو تولد نابینا است، نمیتواند از ویژگیهای خود آگاه باشد. اما اگر به او اجازه داده شود که از طریق تجربه و علم بهرهمند شود، میتواند از افراد بینا نیز درک بهتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار فردوسی قرار گیرد و از او الهام بگیرد، داستانش از ذهنها پاک میشود و در دلها نقش میبندد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت و شناخت عمیق اسلام و مسلمانی، باید از مسلمانان واقعی پرس و جو کنی تا به آن معنا و حقیقت درونی دست یابی.
هوش مصنوعی: هر کسی که میخواهد عظمت و شکوه حیدر (علی) را ببیند، باید این ویژگی را در او پیدا کند و از او بپرسد.
هوش مصنوعی: خداوند از مخلوقات خود خواست که پشت حسین، مانند پیامبر از علی، در برابر دشمنان محکم و استوار باشند.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که اگر از دستور او تأثیراتی در طبیعت و آفرینش موجودات مشاهده شود.
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید و ماه در تاریکی روز و شب و همچنین در بهشت و جهنم، بتواند بهعنوان مقر زندگی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: کسی که به حسین (ع) نزدیک شود و از مقام او بهرهمند گردد، مانند قطرهای است که وقتی به دریا برسد، خود را در آن حل کرده و تبدیل به دریا میشود.
هوش مصنوعی: شهادت را به عنوان یک هدف والای انسانی در نظر بگیریم و از کسانی که جان خود را در این راه میدهند، الگوبرداری کنیم. به این ترتیب، در روز قیامت، با افتخار و زیبایی در جمع افرادی که پیشتاز در این مسیر بودهاند، حاضر خواهیم شد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در شهری بیگانه با دشمنی روبهرو شود، در آنجا هیچکس را نمیبیند که جان خود را برای نجات یک فرد تنها فدای او کند.
هوش مصنوعی: در ماه ذیحجه، جان خود را به عشق و احترام به کعبه و کوی حسین تقدیم میکنم تا از عظمت و اراده او، مقام و جایگاه من در روز قربانی بالا برود.
هوش مصنوعی: هیچ کسی بهاندازه مسلم، که در آن روزگار مظلوم بود، چنین وضعیت اسفناکی را تجربه نکرد. او اینگونه تکهتکه و بیجان نشد که از سر تا پایش را با تیغ بزنند.
هوش مصنوعی: جان خود را با حالتی پر از عطش فدای عشق کرد و گویی میدانست که این عطش و فداکاری به جایی میرسد که بر گردن عزیزترین شخص، یعنی سید بطحا، سرها میگذارد.
هوش مصنوعی: در کنار نبودن همدل و همراه، وقتی او از دست دشمنان جان داد، بوی درد و رنج دلش نمایان شد.
هوش مصنوعی: در زیر سایه درختان گلزار به همراه باد صبا دربارههایی گفتوگو کرد و زمانی که اراده کرد که به راهش ادامه دهد، آماده شد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر در سرزمین بطحا بگذرای، از روی وفاداری با حسین (ع) به او بگو که دربارهٔ حال و روز ما خبری بگیرد.
هوش مصنوعی: ای پسرعم، آرزوهای زیادی در دلم داشتم و حالا که دوباره تو را دیدهام، چشمانم از دیدن تو روشن و بینا شده است.
هوش مصنوعی: من از نیرنگ و خدعه مردم کوفه بیخبر بودم و نمیدانستم که وعده دیدار ما در روز قیامت به سبب این نفاق خواهد بود.
هوش مصنوعی: در کوفه، بدون کسی به من آسیب رساندند. میترسم که با تو، ای حسین، در فردا بدتر از این ستمها اتفاق بیفتد.
هوش مصنوعی: میترسم که بیتابی کودکان و صدای عطششان در زمین کربلا بههم بریزد و برپا شود.
هوش مصنوعی: من به سمت روم و فرانسه میروم، اما قدم را در عراق نمیگذارم؛ چون نگران زینب هستم و از داغ تو میترسم که باعث خونریزی شود.
هوش مصنوعی: میترسم که تیشههای ظلم و ستم بر زمین بیفتد و نخلهای جوان و زیبا به سبب این فشار و وحشت سرنگون شوند.
هوش مصنوعی: برام دردناک و نگرانکنندهاست که بخاطر تحمل غم و اندوه فقدان تو، قامت زیبا و دلانگیز لیلی نیز خم و شکسته شود.
هوش مصنوعی: میترسم که دست عباس علمدار در نهایت به خاطر آب، از بدنش جدا شود و مانند شاخه درخت طوبی گردد.
هوش مصنوعی: میترسم که در پی پیوند با معشوقم ناامید شوم و شادیام به شبی غمانگیز تبدیل گردد، مانند عزاداری در روز عاشورا.
هوش مصنوعی: به خاطر آب میترسم که مبادا گلوی کودک ششماههات به خاطر پیکان دریا بریده شود.
هوش مصنوعی: میترسم که بعد از کشتن تو، بدن بیپوشش و عریان تو را سه روز در دامن صحرا رها کنند.
هوش مصنوعی: میترسم که مهمانی بیدعوت به خانهام بیاید و مثل غذایی که در تنور روی خاکستر پخته میشود، به سرنوشت بدی دچار شود.
هوش مصنوعی: من نگرانم که در کوفه و شام، اهل بیت تو یا در مکانی ویران گیر بیفتند و یا به زندان بروند.
هوش مصنوعی: من از اینکه لبهای زیبایت مثل غنچهی سرخ لاله به آبی تبدیل شود، ناراحتم. مثل اینکه چوب جفا بر آنها بیفتد و رنگش را عوض کند.
هوش مصنوعی: اینجا چه چیزی را در دل پنهان کردهای که من از پیش آمدن واقعهای بزرگ و هولناک، شبیه روز قیامت، در جهان نگرانم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.