نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
شناساییش بر کس نیست دشوار
ولیکن هم به حیرت میکشد کار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
قیاسِ عقل تا آنجاست بر کار
که صانع را دلیل آید پدیدار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
مرا حیرت بر آن آورد صد بار
که بندم در چنین بتخانه زنار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
همه هستند سرگردان چو پرگار
پدید آرنده خود را طلبکار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
به فضل خویش کن فضلی مرا یار
به عدل خود مکن با فعل من کار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
رهی دارم به هفتاد و دو هنجار
از آن، یک ره گُل و هفتاد و دو خار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
هر آن موری که یابد بر درش بار
سلیمانیش باید نوبتیدار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
چو صبح صادق آمد راستگفتار
جهان در زر گرفتش محتشموار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
اگر خوردم زبان را من شکروار
زبانِ چون تویی بادا شکربار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
همایی کن برافکن سایه بر کار
ولایت را به جغدی چند مسپار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
چو شصت آمد نشست آمد پدیدار
چو هفتاد آمد افتاد آلت از کار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
ز شورش کردنِ آن تلخگفتار
ترشرویی نکردم هیچ در کار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
چو پیدا شد بر آن جاسوس اسرار
نهانیهای این گردنده پرگار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
سیاست را ز من گردد سزاوار
بر این سوگندهایی خورد بسیار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز
تماشا کرد و صید افکند بسیار
دِهی خرم ز دور آمد پدیدار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را
ملکزاده چو گشت از خواب بیدار
پرستش کرد یزدان را دگر بار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
هزار آغوش را پُر کرده از خار
یک آغوش از گلش ناچیده دیار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
زمانهگردش و اندیشهرفتار
چو شب کارآگه و چون صبح بیدار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
چو بر گفت این سخن شاپورِ هشیار
فراغت خفته گشت و عشق بیدار
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
بدو گفت ای به کارآمد وفادار
به کار آیم کنون، کز دست شد کار