گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

مدان از ستاره بی‌او هیچ‌چیز

نه از چرخ و نه‌ز چار گوهر بنیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

چنان کرد دین را به شمشیر تیز

که هزمان بوَد بیش‌، تا رستخیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵ - در صفت آسمان گوید

 

جهان حمله گه کرده تا زنده تیز

گه اندر درنگ و گه اندر گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

هم از آب و آتش هم از باد نیز

به دل بر زمین راست تا رستخیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

خور و پوشش تنش را زوست چیز

هم ایزد از او آفریدست نیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

هر آلت که باید بداده است نیز

بهانه بر ایزد نمانده است چیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید

 

مپندار جان را که گردد نچیز

که هرگز نچیز او نگردد بنیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

پدرت ار ز من گردد آگاه ، نیز

بود کِم شود دشمن از بهر چیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

به از خوب کاری به گیتی چه چیز

کی اندر رسم من بدین روز نیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۵ - در مولود پسر جمشید گوید

 

همی تا بود جان، توان یافت چیز

چو جان شد ، نیر زد جهان یک پشیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

کجا او شدی از دَم زهر بیز

دو منزل بُدی دام و دَد را گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

همان ده دلاور ز خویشانش نیز

بسی لابه کردند و نشنود چیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها

 

همه جوشنش زان دم و زهر تیز

بجوشید و برجای شد ریزریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو

 

یلانند با من که گاه ستیز

بود نزدشان مرگ به از گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو

 

که ترسیدگانند گاه ستیز

همیشه ز خیل بهو در گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو

 

برون شد بهو دید هر سو گریز

چپ و راست برخاسته رستخیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو

 

به ایرانیان هر که بودند نیز

بسی داد دینار و دیبا و چیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

چو توپال دید آن دم رستخیز

ز یک تن جهانی سپه در گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

زدش خشتی از گرد چون برق تیز

نبد کارگر جست راه گریز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو

 

به دل گفت ترسم که از بهر چیز

بگردد به دشمن سپاردم نیز

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۷