ملکالشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا
اهلا و سهلا ای نسیم بهار
ای قاصد زلف یار
از زلف یار آیی چه داری بیار
ای کاروان تتار
گویی هنوز ای نفخهٔ مشکبار
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
کار ایران با خداست
مذهب شاهنشه ایران ز مذهبها جداست
کار ایران با خداست
شاه مست و شیخ مست و شحنه مست و میر مست
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » شام ایران روز باد
عیدنوروزاست هر روزی به ما نوروز باد
شام ایران روز باد
پنجمین سال حیات ما به ما فیروز باد
روز ما بهروز باد
برقتیغ ماجهان پرداز و دشمنسوز باد
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام
از عوام است هرآن بد که رود بر اسلام
داد از دست عوام
کار اسلام ز غوغای عوام است تمام
داد از دست عوام
دل من خون شد درآرزوی فهم درست
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » داد از دست خواص
از خواص است هر آن بد که رود بر اشخاص
داد از دست خواص
کیست آن کس که ز بیداد خواص است خلاص
داد از دست خواص
داد مردم ز عوام است که کالانعامند
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » از ماست که بر ماست
این دود سیه فام که از بام وطن خاست
از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست
از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » ای مردم ایران!
ای مردم ایران همگی تند زبانید
خوشنطق و بیانید
هنگام سخن گفتن برنده سنانید
بگسسته عنانید
در وقت عمل کند و دگر هیچ ندانید
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)
سرمدا! شعری که گفتی خوب بود
صاف و بیتعقید و خوشاسلوب بود
مطلبش مطلوب بود
لیک تاریخی که گفتی سر بسر
با حقیقت جفت نامد درنظر
[...]
ملکالشعرا بهار » مستزادها » رباعی مستزاد
پروانه و شمع و گل شبی آشفتند
در طرف چمن
وز جور و جفای دهر با هم گفتند
بسیار سخن
شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع
[...]