اهلا و سهلا ای نسیم بهار
ای قاصد زلف یار
از زلف یار آیی چه داری بیار
ای کاروان تتار
گویی هنوز ای نفخهٔ مشکبار
هست آن سیه زلف یار
آشفته و سرگشته و بیقرار
از بار دلهای زار
گو هنوز آن بستگیهای دل
نگشوده از پای او
وآن کنج ویران است مأوای دل
رنج است کالای او
دلبر ندارد هیچ پروای دل
غافل ز غوغای او
دل نیز باشد خسته و داغدار
ز اندوه هجران یار
نی نی خطا گفتی چنین نیست راز
نرد تخطی مباز
کز جور دلها سر کشیده است باز
آن زلف دستان طراز
کوته شدش از جور دست دراز
دستان دیگر نبواز
کان سرکشی بگذشت و آن روزگار
سامان پذیرفت کار
وصل آمد و بگذشت ایام هجر
معدوم شد نام هجر
زهری که پنهان بود در جام هجر
شد جمله در کام هجر
یک سر گذشت آغاز و انجام هجر
برچیده شد دام هجر
وآن عاشق غمدیدهٔ اشکبار
بیرون شد ز انتظار
بگذشت آن کز دستبرد رقیب
نالان شود جان ما
گردد پریشانتر ز زلف حبیب
حال پریشان ما
گل را نباشد ناز بر عندلیب
اندر گلستان ما
وز گل ندارد شکوه، نالان هزار
با نالهٔ زار زار
بگذشت آن کافراسیاب خزان
آید به ملک چمن
کآذر مهش آذر فروزد به جان
با نیروی تهمتن
بگذشت آن کز جانب مهرگان
تازد به تل و دمن
کاردیبهشت آید چو اسفندیار
با گرزهٔ گاوسار
با گلبنان باغ بربست دی
عهدی به فال سعید
کاندر چمن تازد دگرباره وی
چپش از قریب و بعید
گر بشکند عهد از ره جهل و غی
ترسم چو عبدالحمید
گردد اسیر پنجهٔ اقتدار
از نیروی نوبهار
خوش باشد ار زین شاه گیرند پند
شاهان پیمانشکن
سبلت نخایند از ره ریشخند
بر ملت خویشتن
بندند بر ملت در چون و چند
بیحیله و مکر و فن
کافزونتر است از حیلهٔ شهریار
مکر و فن کردگار
والله خیرالماکرین گفت حق
رو مکر و افسون مکن
از مکر، دم درکش چنین گفت حق
حق را دگرگون مکن
پیمانشکن را خصم دین گفت حق
چندین چه و چون مکن
پیمان قران را بدار استوار
تا داردت پایدار
ای ملت عثمانی ای رویتان
پیوسته روی خدا
ای ملت عثمانی ای سویتان
همواره روی خدا
بشکسته از نیروی بازویتان
پشت عدوی خدا
وز پردلیتان گشته شادی گوار
دلهای امیدوار
شد مایهٔ رادی و فرزانگی
جِیشِ سِلانیکتان
دست ستم از دشمن خانگی
بربسته پلتیکتان
رانند تحسینها به مردانگی
از دور و نزدیکتان
واندر بطون دهر جست انتشار
آن جنبش و کارزار
چتر (ترقی)تان برازنده شد
از نعمت (اتحاد)
بنیاد (اقدام) عدو کنده شد
از همت اتحاد
ایرانیان را جان و دل زنده شد
از خدمت اتحاد
زبن رو نمودند از (سعادت) شعار
در آن همایون دیار
گشت از شما بنیاد ایمان متین
رحمت بر ایمانتان
وز کارکرد جانفشانان دین
فرخنده شد جانتان
سلطان نو جستید صد آفرین
بر جان سلطانتان
طوبی بر این سلطان والاتبار
وین سایهٔ کردگار
شاه رعیتپرور نامور
سلطان محمد رشاد
سلطان والا اختر دادگر
منظور جان عباد
کردار او باشد در اول نظر
پیرایهٔ اتحاد
آثار او باشد در آخر شمار
سرمایهٔ افتخار
سلطان محمدخان خامس که بخت
پیوسته جوید درش
در باغ اسلامی تناور درخت
شخصِ خردپرورش
زببندهٔ خرگاه و دیهیم و تخت
ذات همایونفرش
شایستهٔ تحمید یزدان یار
آن خاطر بردبار
شاهی که خیزد نور شهزادگی
از جبههٔ پاک او
ماهی که تابد مهر آزدگی
از چرخ ادراک او
مایل به درویشی و افتادگی
طبع طربناک او
آری بزرگان را به هر روزگار
زین گونه بوده است کار
ای دوحهٔ سلجوقیان بیگزند
از چون تو زیبا ثمر
وی نام عثمانخان غازی بلند
از چون تو والا پسر
ای از تو در خلد برین شادمند
سنجر شَهِ نامور
وی از تو در باغ جنان شادخوار
از طغرل نامدار
دانی که یکسانند نوع بشر
اندر حقوق خودی
غصب حقوق خلق در هر نظر
باشد ز نابخردی
عدل و مساوات است نعمالسیر
در مذهب ایزدی
جور و ستبداد است بئسالشعار
در کیش پروردگار
عبدالحمید از جهل مبرم چه دید
جز بند و مسمار جهل
وز جور و استبداد جز غم چه دید
این است آثار جهل
جاهل به جز محنت ز عالم چه دید
وای آنکه شد یار جهل
زین رو بباید علم کرد اختیار
شاد آنکه با علم یار
شاهد شدی از جان و دل یار علم
یزدان بود یار تو
گرم است در ملک تو بازار علم
خود گرم بازار تو
چون کردهای با نیکویی کار علم
نیکو بود کار تو
کار تو از علم تو گیرد قرار
خرم زی ای شهریار
شاها زمان خدمت ملت است
آن هم چنین ملتی
کز جان و دل فرمانبر دولت است
آن هم چنین دولتی
باری اوان جنبش و همت است
شاها کنون همتی
تا خود شود بنیاد دین پایدار
زان همت شاهوار
شاها به راه راستی زن قدم
تا دین شود روسفید
دامان دل را پاک دار از ستم
تا خصم گردد پلید
بر جان خلق ای فیض مطلق بدم
تا دانش آید پدید
بر کِشت ملک ای ابر رحمت ببار
تا بیش آید ببار
شاها درِ علم و خرد باز کن
بر دولت خویشتن
اسلام را شاها سرافراز کن
از صولت خویشتن
ایرانیان را یار و دمساز کن
با ملت خویشتن
تا دین شود زین اتحاد آشکار
ای شاه دشمنشکار
نادرشه آن شاهنشه هوشمند
شد یار این اتحاد
ز آن رو که خود میدید بیچون و چند
آثار این اتحاد
در مُلکِ ایران شد به عهدش بلند
گفتار این اتحاد
لیکن ندادش آسمان زینهار
رفت از جهان خوار و زار
او رفت و واماندند ایرانیان
چون گله در دست گرگ
وز رفتن او نیز رفت از میان
این اتحاد بزرگ
واکنون فرو بستند ملت میان
در این خیال سترگ
خوش باشد ار سلطانِ گیهانمدار
گردد به این قوم یار
تا این دو ملت بار دیگر شوند
همدست و همداستان
بر دشمنان دین مظفر شوند
بر سیرت باستان
زان کجنهادیها مکدر شوند
این فرقهٔ راستان
گردد اساس راستی برقرار
یکرنگی آید به کار
شاها ببین از راه مردانگی
بر ما که رسوا شدیم
وز ترکتاز دشمن خانگی
مطموع اعدا شدیم
بیگانگان کردند دیوانگی
چندان که بیپا شدیم
شاید ز فر خسرو بختیار
ما را شود بخت یار
بر ما ز روس و انگلیس است بیش
اجحاف و کین و ستیز
بر ما رسد هردم دوصد گونه نیش
زان فرقهٔ بیتمیز
شد مملکت بیخانمان و پریش
چون خانم بیجهیز
هرکس چو داماد آید از هر کنار
تا گیردش در کنار
غافل که اسلام اینقدر پست نیست
کِش برگرفتن توان
ور بیشه از شیران تهی هست، نیست
چندان که خفتن توان
این خانه باری خانهٔ مست نیست
کِش پاک رفتن توان
بیرون شوند از خانهٔ هوشیار
گر هستشان هوش یار
چون خاطر فردوسپیمای تو
اسلام را زیور است
وندر کلام پارسی رای تو
استاد دانشور است
اندر مدیح ذات والای تو
گفتار من درخور است
والا شود آری از این رهگذار
گفتار نغز بهار
تا مرد را از بخت، فرخندگیست
بخت تو فرخنده باد
تا مُلک را از عدل، پایندگیست
مُلکِ تو پاینده باد
تا جان و تن سرمایهٔ زندگیست
جان و تنت زنده باد
بادا نگهدارت به لیل و نهار
لطف خداوندگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی به بهار و خوشیهای آن اشاره دارد و از عشق و دل تنگی به معشوق سخن میگوید. شاعر از حال و روز خود به خاطر دوری از یار ناله میکند و احساساتی مانند آشفتهگی، انتظار و رنج را توصیف میکند. سپس به پیروزی و امید به وصال معشوق اشاره میکند و به ملتها و پادشاهان توصیه میکند که اتحاد و همدلی را در پیش بگیرند تا بتوانند بر مشکلات غلبه کنند. در نهایت، شاعر بر اهمیت علم، هویت ملی و حقوق بشر تأکید دارد و دعا میکند که خداوند سرزمین و مردم را حفظ کند.
هوش مصنوعی: سلام و خوش آمدی ای نسیم بهاری، ای پیامآور زیباییهای محبوبم.
هوش مصنوعی: ای کاروان طرب، زمانی که از زلف محبوب میگذری، چه چیزی به همراه میآوری؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد عطر خوش مشک هنوز هم از موی سیاه یار به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: دلی پر از غم و ناراحتی دارم، بههمریخته و بیقرار هستم.
هوش مصنوعی: دل هنوز به آن وابستگیها و پیوندهایی که دارد، رها نشده و از آن وضعیت آزاد نشده است.
هوش مصنوعی: این گوشه خراب، جای استراحت دل است و این دل، در رنج و زحمت به سر میبرد؛ گویا تنها دارایی او همین عذاب و تحمل است.
هوش مصنوعی: عشقم به هیچ چیز اهمیت نمیدهد و دل غافل از شلوغیهای اوست.
هوش مصنوعی: دل هم میتواند خسته و داغدار باشد از غم و اندوه دوری کسی که دوستش داریم.
هوش مصنوعی: نه، تو اشتباه میکنی؛ این گونه نیست. راز نبرد را نباید نادیده گرفت و به خطا رفت.
هوش مصنوعی: از درد و ستم دلها، آن زلف دستان بار دیگر جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: بخاطر ظلم و ستمی که دستان دیگران بر او وارد کرده، او دیگر نتوانست به دست خود کاری انجام دهد.
هوش مصنوعی: سرکشی و لجاجت به پایان رسید و آن روزگار به آرامش و نظم رسید.
هوش مصنوعی: پیوند برقرار شد و روزهای جدایی به پایان رسیدند، بنابراین نام جدایی نیز از بین رفت.
هوش مصنوعی: زخمی که در دل احساس میشد، حالا به وضوح در جدایی نمایان شده است و از تلخی آن جدایی تمام وجود را پر کرده است.
هوش مصنوعی: تمامی دردها و مشکلات جدایی به پایان رسید و آنچه که باعث جدایی شده بود، دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشقی که از غم و اندوه پر شده بود، با چشمانی پر از اشک از انتظار بیرون آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که از دست رقیب دلمان به درد آمده بود و به خاطر آن ناله میکردیم، گذشت.
هوش مصنوعی: حال بینظمی و آشفتگی ما از زلف معشوق بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: گل نمیتواند در برابر بلبل در گلستان ما ناز کند.
هوش مصنوعی: گل شکوه و زیبایی ندارد و هزاران بار با ناله و زاری به حالت غمگین و افسرده فریاد میزند.
هوش مصنوعی: زمانی که پاییز و فصل خزان فرارسید، دوران خوشی و سرسبزی به پایان میرسد و باید انتظار پیامی از سوی طبیعت را داشته باشیم.
هوش مصنوعی: آذر، مانند آتش سوزان، در وجود او شعلهور شده است و این نیرو به او قدرتی شگرف بخشیده است.
هوش مصنوعی: گذشت آن زمانی که جشن مهرگان با شادی و سرور از سمت تابش خورشید بر دشت و باغها سایه میافکند.
هوش مصنوعی: وقتی بهار فرا برسد، مانند اسفندیار با چوب بزرگی همچون گرزهٔ گاوسار خواهد آمد.
هوش مصنوعی: در باغی پر از گل، عهدی خوش به وجود آمد که به شگون و فال نیک تعبیر شد.
هوش مصنوعی: در باغ، خوشحال و شاداب به رقص درمیآید و زیبایی او از دور و نزدیک قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر نادانی و جهالت، پیمانی را بشکند، از من بترسید مانند عبدالحمید.
هوش مصنوعی: قدرت بهاری باعث میشود که انسان به دام اقتدار افتاده و تحت تاثیر آن قرار گیرد.
هوش مصنوعی: خوشحالکننده است اگر از این پادشاه نصیحتی بگیرند، آن هم پادشاهانی که به عهد خود وفا نمیکنند.
هوش مصنوعی: موهایت را از طریق خنده و تمسخر بر ملت خود نزنید.
هوش مصنوعی: مردم را بدون هیچ حیله و فریب تحت فشار میگذارند و در مسائل مختلف محدود میکنند.
هوش مصنوعی: مکر و فن خدایی بیشتر از ترفندهای شهریار است.
هوش مصنوعی: خدا بهترین تدبیرکنندگان است، بنابراین به حق و راستی تقلب و فریب نزن.
هوش مصنوعی: با فریب و نیرنگ، دور از در روی خود را پنهان کن و بگو حق را تغییر نده.
هوش مصنوعی: به کسی که عهد و پیمان را میشکند، باید گفت که حق و حقوق او چه اندازه است و چگونه باید با او رفتار کرد.
هوش مصنوعی: قرارداد و عهدی که با قرآن بستهای را محکم و استوار نگهدار تا همیشه محکم و پایدار بمانی.
هوش مصنوعی: ای ملت عثمانی، شما مظهر و نشانهای از جلوههای الهی هستید.
هوش مصنوعی: ای ملت عثمانی، شما همیشه به سوی خدا نگاه کنید و به او توجه داشته باشید.
هوش مصنوعی: از قدرت بازوی شما، عدو خدا هم ناتوان شده است.
هوش مصنوعی: از شجاعت و دلیری شما، خوشحالی در دلهای امیدواران پدید آمده است.
هوش مصنوعی: محبت و دانایی حاصل تلاش و کوشش در زندگی است.
هوش مصنوعی: دست ظلم از طرف دشمنانی که در درون خانه هستند، محدود شده است.
هوش مصنوعی: رانندگان به خاطر مردانگیتان از دور و نزدیک شما را تحسین میکنند.
هوش مصنوعی: در گامهای زمان، نحوهی گسترش آن حرکت و نبرد را جستجو کن.
هوش مصنوعی: چتر شما به خاطر نعمت اتحاد، زیبا و شایسته شده است.
هوش مصنوعی: پایه و اساس کار دشمن بر اثر تلاش و همبستگی ما از بین رفت.
هوش مصنوعی: ایرانیان با اتحاد و همکاری جان و دلشان دوباره زنده و پرشور شد.
هوش مصنوعی: زبان بهراحتی بیانگر خوشی و سعادت مردم در آن سرزمین مبارک و باشکوه است.
هوش مصنوعی: بنیاد ایمان مستحکم شما به خاطر رحمت و لطفی است که بر ایمان شما نازل میشود.
هوش مصنوعی: جان شما به خاطر تلاش و فداکاری افرادی که برای دین خود جانفشانی کردهاند، جاودانه و خرم گشته است.
هوش مصنوعی: سلطان جدید به دنبال چیزی بود و هزاران تحسین بر جان تو که سلطنت میکنی.
هوش مصنوعی: بهشت بر این پادشاه بزرگوار و این سایهٔ خداوند باد!
هوش مصنوعی: سلطان محمد رشاد که به عنوان یک پادشاه مهربان و حمایتگر از مردم شناخته میشود، نامی درخشان در تاریخ دارد.
هوش مصنوعی: پادشاه بزرگ و نیکوکار، هدفش حمایت از جان بندگان است.
هوش مصنوعی: رفتار او در نگاه اول نشاندهندهٔ یکپارچگی و اتحاد است.
هوش مصنوعی: آثار او در نهایت تبدیل به نشانهای از سرمایه ی افتخار خواهد شد.
هوش مصنوعی: سلطان محمدخان خامس، همیشه در پی فرصت و بخت خوش است.
هوش مصنوعی: در باغی که بر اساس اصول اسلامی رشد کرده، درختی بزرگ و تنومند از خرد و دانش به بار آمده است.
هوش مصنوعی: من دارای زینتآلات و نشانههای سلطنتی هستم و بر تختی نشستهام که از شکوه و عظمت برخوردار است.
هوش مصنوعی: نیکوست که خداوند را ستایش کنیم، زیرا او یار کسی است که قلبش آرام و صبور است.
هوش مصنوعی: شاهی که از سینهاش نور و عظمت و شغل جوانمردی میتراود، نمایانگر پاکی و نجابت اوست.
هوش مصنوعی: ماهی که از نور خورشید آگاه است و به خوبی میداند، در باغش چطور زندگی کند.
هوش مصنوعی: تمایل او به زندگی ساده و فقیرانه، نشان از روحی شاداب و خوشحال دارد.
هوش مصنوعی: بله، در هر دورهای، بزرگترها و افراد با تجربه به همین شکل عمل کردهاند و این رفتار از دیرباز وجود داشته است.
هوش مصنوعی: ای درخت زیبای سلجوقیان، تو همچنان ثمرهای بینقص و دلانگیز هستی.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به مقام و جایگاه بلند عثمانخان غازی دارد و به فرزندی با ویژگیهای عالی و برجسته نسبت میدهد. در واقع، شاعر میخواهد بیان کند که او از نسلی سرشناس و بزرگ شده است.
هوش مصنوعی: ای سنجر، شاه بزرگ و معروف، که خوشحالی و سروری تو در بهشت باعث شادی من شده است.
هوش مصنوعی: او در باغ بهشت، خوشحال و سرمست است و یاد طغرل بزرگ در دلش جا دارد.
هوش مصنوعی: میدانی که همه انسانها در حقوق خود برابرند؟
هوش مصنوعی: استیلا بر حقوق دیگران از هر جنبهای ناشی از نادانی است.
هوش مصنوعی: عدالت و برابری پایه و اساس خوب زیستن در آیین الهی است.
هوش مصنوعی: ستم و زورگویی، نشانهای بد و ناشایست در دین و آیین خداوند است.
هوش مصنوعی: عبدالحمید از نادانی و جهل شدید خود چه بهرهای برد جز اینکه به زنجیر و میخ نادانی گرفتار شد؟
هوش مصنوعی: از ستم و فشار جز اندوهی بر دل چه چیزی دیده میشود، اینها نشانههای نادانی است.
هوش مصنوعی: نادان جز رنج و درد از دنیا چیزی نمیبیند، و وای به حال کسی که دوستدار جهل باشد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به خوشبختی و شادابی، لازم است علم و دانش را آموخت و در کنار آن باید با افرادی که دانش و علم دارند، همراه شد.
هوش مصنوعی: بنگر که چگونه با همه وجود به محبوبت نگاه کردهای و میفهمی که او دانش و آگاهی الهی است.
هوش مصنوعی: در سرزمین تو، رونق علم و دانش بسیار زیاد است و بازار تو نیز به همین اندازه پررونق و فعال است.
هوش مصنوعی: وقتی با خوبی و نیکی رفتار کنی، نتیجه آن کار تو نیز خوب و نیکو خواهد بود.
هوش مصنوعی: کار تو بر اساس دانش و علم تو به ثبات و آرامش میرسد؛ پس ای پادشاه با خوشحالی زندگی کن.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، اکنون زمان خدمت به مردم فرا رسیده است، به ویژه برای مردمی اینچنین.
هوش مصنوعی: کسی که با جان و دل از قدرت پیروی میکند، به همین صورت به این قدرت اهمیت میدهد.
هوش مصنوعی: در این زمان، جنبش و تلاش به اوج خود رسیده است، ای شاه، اکنون زمان تلاش و کوشش است.
هوش مصنوعی: برای اینکه دین پایدار و مستحکم شود، باید از همان همت و اراده بالای پادشاه الهام گرفت.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، به مسیر درست گام بگذار تا دین و ایمان تو روشن و متمایز شود.
هوش مصنوعی: دل خود را از ظلم و ستم پاک نگهدار تا دشمنان به پلیدی و زشتی دچار شوند.
هوش مصنوعی: ای منبع همه فیوضات، بر جان مردم بدم تا علم و دانش در آنها آشکار شود.
هوش مصنوعی: ای ابر رحمت، بر این سرزمین ببار تا زمین از آب و نعمت پر شود.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، درِ علم و خرد را بر پیشرفت و prosperity خود بگشایید.
هوش مصنوعی: اسلام را با عزت و شرافت خودت بزرگ کن.
هوش مصنوعی: ایرانیان را با ملت خودشان همدل و همراستا کن.
هوش مصنوعی: ای شاهی که دشمنان را شکار میکنی، این اتحاد سبب میشود که دین به وضوح نمایان شود.
هوش مصنوعی: نادر شاه به عنوان پادشاهی هوشمند و زیرک شناخته میشود که در ارتباط با این اتحاد، جایگاه ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه او خود آثار این اتحاد را بدون هیچ تردیدی مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در سرزمین ایران، در دوران او، صحبت از اتحاد و همبستگی به خوبی و بلند قامت بود.
هوش مصنوعی: اما آسمان به او اجازه نداد که از این دنیا با ننگ و عذاب برود.
هوش مصنوعی: او رفت و ایرانیان مانند گوسفندانی در دستان گرگ تنها و بیمدد ماندهاند.
هوش مصنوعی: با رفتن او، این پیوستگی بزرگ نیز از بین رفت.
هوش مصنوعی: اکنون مردم در این اندیشه عمیق فرو رفتهاند و این موضوع بزرگ را به بحث و بررسی میگذارند.
هوش مصنوعی: خوشحال کننده است اگر پادشاهی به این مردم کمک و حمایت کند.
هوش مصنوعی: تا این دو قوم دوباره با هم یکسان و همسو شوند.
هوش مصنوعی: دشمنان دین به پیروزی میرسند و بر اساس ویژگیهای نیاکان خود رفتار میکنند.
هوش مصنوعی: از آن کجرفتاریها، این گروه راستگرا دچار تشویش و نگرانی میشوند.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی اصول صداقت و درستی برقرار شود، همبستگی و یکرنگی در امور به وجود میآید و در نتیجه انسانها میتوانند به خوبی با یکدیگر همکاری کنند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، نگاهی به ما بینداز و ببین که به خاطر مردانگیامان، در موقعیتی شرمآور قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: ما از حمله و تهاجم دشمنان داخلی به شدت آسیب دیدهایم و مورد تهدید قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: بیگانگان به قدری دیوانگی و آشفتگی ایجاد کردند که ما به عدم تعادل و ناتوانی رسیدیم.
هوش مصنوعی: شاید از سرنوشت خوش خسرو، بخت ما هم به سمت خوبی برود.
هوش مصنوعی: ایران تحت فشارها و ظلمهای بیشتری از طرف روسها و انگلیسیها قرار دارد و این موضوع باعث دشمنی و نزاع بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: هر روز از طرف گروهی که نمیفهمند، به ما هزاران آزار و آسیب میرسد.
هوش مصنوعی: کشور به حالتی آشفته و بدون نظم درآمده است، مانند زنی که بدون جهیزیه مانده باشد.
هوش مصنوعی: هر فردی که به زندگی جدیدی شروع میکند، باید به سوی کسانی برود که او را همراهی کرده و در کنارش باشند.
هوش مصنوعی: غافل از این که اسلام به قدری بیارزش نیست که کسی بتواند به راحتی از آن استفاده کند یا برتری خاصی برای خود به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر جنگلی از شیران خالی باشد، به اندازهای نیست که بتوان در آن آرام گرفت.
هوش مصنوعی: این خانه مکان مناسبی برای بینظمی و مستی نیست، زیرا که نمیتوان به راحتی در آن پاک و بیدردسر زندگی کرد.
هوش مصنوعی: اگر هوش و درک درستی دارید، باید از خانهٔ هوشیاری خارج شوید.
هوش مصنوعی: ذهن و فکر تو مانند بهشتی است که به اسلام زیبایی و جلوه میبخشد.
هوش مصنوعی: در سخن فارسی، نظر تو همیشه نظر یک استاد فرزانه و دانشمند است.
هوش مصنوعی: در ستایش ذات برتر تو، سخنان من شایسته و مناسب است.
هوش مصنوعی: قطعا از این مسیر، سخنان زیبا و دلنشینی به گوش خواهد رسید.
هوش مصنوعی: برای هر مردی، خوشبختی معمولاً به خاطر شانس و بخت اوست. پس امیدوارم که بخت تو نیز خوش یمن باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کشور با عدل و انصاف اداره شود، دوام و بقای آن نیز برقرار خواهد بود. امیدوارم کشور تو همیشه پایدار بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان و بدن ما منابع زندگیمان هستند، امیدوارم که جان و بدن شما زنده و شاداب باقی بمانند.
هوش مصنوعی: خداوند همیشه تو را در حال و روزگار، چه در شب و چه در روز، مورد لطف و محبت قرار دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.