ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - نفثة المصدور
فریاد ازین بئسالمقر وین برزن پر دیو و دد
این مهتران بیهنر وین خواجگان بیخرد
شهری برون پر هلهله وز اندرون چون مزبله
افعی نهفته در سله کفچه فشرده در سبد
قومی به فطرت متکی نی احمدی نی مزدکی
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - یک شب شوم!
شب چو دیوان به حصار فلکی راه زدند
اختران میخ بر این برشده درگاه زدند
راهداران فلک بر گذر راهزنان
به فراخای جهان ژرف یکی چاه زدند
چرخداران سپهر از مدد بارخدای
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۴ - هرج و مرج
بزم طرب ساز و کن فراز در غم
سادهٔ زیبا بخواه و بادهٔ درغم
خون سیاووش ریز در کف موسی
قبلهٔ زردشت زن به خیمهٔ رستم
مطرب! چون ساختی نوای همایون
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - شاه لئیم
پادشهی بود به عهد قدیم
شیفتهٔ خوردنی و زر و سیم
لاغر پنداری و فربه بری
ای عجب آکنده بر لاغری
فربهی مرد به مغز سر است
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس
یکی زیبا خروسی بود جنگی
به مانند عقاب از تیز چنگی
گشاده سینه و گردن کشیده
برای جنگ و پرخاش آفریده
نهاده تاجی از یاقوت بر ترک
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۳ - دیدار گرگ
در ایام پیشین به زابلستان
به کشمیر و اقطاع کابلستان
به گاه سفر خواجگان بزرگ
مبارک شمردند دیدار گرگ
قضا را چوگرگی رسیدی بهرا،
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر
ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
و سلام علیک حتیالفجر
رخ خوبت بناکنندهٔ وصل
سر زلفت فناکنندهٔ هجر
دل پاکت زلال چشمهٔ فیض
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان
مرد باید که دل دژم نکند
زندگی صرف رنج و غم نکند
از کم و کیف کارهای جهان
یکسر مو ز کیف کم نکند
در ره نفع خود کند خدمت
[...]