گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار

 

شعر در نفس خویشتن بد نیست

پیش اهل دل این سخن رد نیست

ناله من ز خست شرکاست

تن چو نالم، ز شر ایشان کاست

پیش ازین فاضلان شعر شعار

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۹ - قصه آن جوان که بر دختر عم عاشق شد و در عشق وی نام دزدی بر خود نهاد و ناموس عم نگاه داشت و بدان سبب به مقصود رسید

 

نوجوانی نخورده نشتر غم

شد گرفتار عشق دختر عم

روز و شب در سرای عم می بود

در مقام رضای عم می بود

دمبدم روی دخترش می دید

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۰ - قصه عیینه و ریا

 

معتمر نام مهتری ز عرب

رفت تا روضه نبی یک شب

رو در آن قبله دعا آورد

ادب بندگی بجا آورد

ساخت بالین ز آستان نیاز

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند

 

ای ز گلزار سخن یافته بوی

وز تماشای چمن تافته روی

بلبل دلشده مشتاق چمن

نکته خوان گشته ز اوراق سمن

بخرد اوراق سمن طی کرده

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۲ - رفتن برادران پیش پدر و درخواست کردن که یوسف را علیه السلام همراه خود به صحرا برند

 

جوانمردان که از خود رستگانند

به کنج بیخودی بنشستگانند

ز قید طبع و کید نفس پاکند

به راه درد و کوی عشق خاکند

نه زیشان بر دل مردم غباری

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۶ - حکایت آن پیر که جوان گریان را دید و موجب گریه او را پرسید

 

جهاندیده پیری به سودای گشت

قدم زد ز خانه به پهنای دشت

برآورده گوری نو از دور دید

وز آنجا صدایی به گوشش رسید

چو آهو سوی گور شد تیزگام

[...]

۳۳ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۷ - در نصیحت مجردان که به صحبت زنان آب خود نریزند و وصیت کدخدایان که از فرمانبرداری زنان بپرهیزید

 

بیا ای چو عیسی تجرد نهاد

تو را زین تجرد تمرد مباد

چو عیسی عنان از تجرد نتافت

سوی آسمان از تجرد شتافت

تعلق به زن دست و پا بستن است

[...]

۳۳ بیت
جامی