گنجور

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۱ - سر آغاز

 

آن غریبان منزل دنیی

آن عزیزان جنت‌الماوی

محرمان سراچهٔ قدسی

لوح خوانان سر نه کرسی

سالکان طریقهٔ علیا

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۲ - غزل

 

جنت قرب جای ایشان است

نور رضوان صفای ایشان است

جان من در هوای ایشان است

تن من خاک پای ایشان است

عقل کل هست گنگ و لایعقل

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۳ - مثنوی

 

آنکه ایشان برو نظر کردند

اولش عاشقی خبر کردند

عشق در هر دلی که جای گرفت

دست برد اندرون و پای گرفت

عشق در هر دلی که سر بر زد

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۴ - حکایت

 

بود معروف زاده‌ای عاقل

مستعد و محصل و فاضل

کرده تحصیل علم حکمت و شرع

طالب اصل کار و تارک فرع

مرد سالک، جوان صاحب درد

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۵ - مثنوی

 

«انما العاشقون مذبوحون»

«عندباب الحبیب مطروحون»

عاشقان کشتگان زنده دلند

ز آتش عشق دوست مشتعلند

عاشقان را نه دود و نه عود است

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۶ - غزل

 

هر دلی کان به عشق مایل نیست

حجرهٔ دیو دان، که آن دل نیست

زاغ، گو: بی‌خبر بمیر از عشق

که ز گل، عندلیب غافل نیست

دل بی‌عشق چشم بی‌نور است

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۷ - مثنوی

 

هر که بر خوان این هوس خام است

نیست معنی درو، همه نام است

هر که از عشق بی‌خبر باشد

اندرین ره بسان خر باشد

بی‌خبر در بریدن منزل

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۸ - حکایت

 

آن شنیدی که عاشقی جانباز

وعظ گفتی به خطهٔ شیراز؟

سخنش منبع حقایق بود

خاطرش کاشف دقایق بود

روزی آغاز کرد بر منبر

[...]

عراقی