گنجور

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱- حضرت شاه اسمعیل صفوی

 

سلطان حیدری نسب موسوی گهر

کاو هست بر سران جهان مالک الرقاب

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱- حضرت شاه اسمعیل صفوی

 

ماهی، از اوج شرف زاده خورشید جمال

زاده الله جمالا بجهان داده جمال

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱- حضرت شاه اسمعیل صفوی

 

سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی

که سایه بر سرش افکند خسرو غازی

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱- حضرت شاه اسمعیل صفوی

 

بیستون ناله زارم چو شنید از جا شد

کرد فریاد که فرهاد دگر پیدا شد

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۲- بهرام میرزا

 

ریاض خط تو همچون بهشت خرم و خوش

بنات شعر تو خیزد ز خیرات حسان

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۲- بهرام میرزا

 

دریغا که نخل بهار جوانی

فرو ریخت از تند باد خزانی

دل یوسف عهد خونست گوئی

ز نا دیدن ابن یامین ثانی

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۲- بهرام میرزا

 

افسوس که در خیال و خوابیم همه

سرگشته فکر ناصوابیم همه

در پرده ظلمت و حجابیم همه

وز شومی نفس در عذابیم همه

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۳- سلطان محمد میرزا

 

کم کسی بر سریر جاه و جلال

چون تو کرد اکتساب فضل و کمال

مشکل حکمت، از کمال تو حل

منطق تو، بیان هر مجمل

طبع پاک تو را، که وقاد است

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۳- سلطان محمد میرزا

 

امیدوار چنانم که فیض فضل ازل

همیشه کام دهش، شاه کامران باشد

بقدر دولت او خلعتی بیاراید

که عطف دامن او ملک جاودان باشد

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۴- سلطان حسن

 

قاتل من چشم می بندد دم بسمل مرا

تا بماند حسرت دیدار او در دل مرا

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۴- سلطان حسن

 

قاتل من چو بسوی من محزون گذرد

چشم پر خون مرا بیند و از خون گذرد

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۵- سلطان حسین میرزا

 

از غم عشقت مرا نی تن نه جانی مانده است

آن خیالی گشته وز آن نک نشانی مانده است

با قد خم گشته ام در هجر آن ابرو کمان

چون کمانی پی بروی استخوانی مانده است

ای که میجوئی نشانم، رو بکوی یار بین

[...]

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۵- سلطان حسین میرزا

 

جانا، جفا برای وفا میکشیم ما

ترک وفا مکن که جفا می کشیم ما

نقاش چین، چو صورتش آورد در نظر

زد بر زمین قلم، که چها می کشیم ما

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۶- بدیع الزمان میرزا

 

مه من بی گل رویت دلم خون گشت چون لاله

جگر هم از غم هجران شده پر گاله پر گاله

چو رخسار تو از نوشیدن می لاله گون گردد

درون من صراحی وار تالب غرق خون گردد

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۷- فریدون حسین میرزا

 

شوخی که دایما دل او مایل جفاست

عمر عزیز ماست چه حاصل که بیوفاست

تنها نه من بخال رخش مبتلا شدم

بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۸- شاه غریب میرزا

 

بازم بلای جان غم آن ماه پاره شد

ای وای آن مریض که رنجش دو باره شد

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۹- محمد مومن میرزا

 

نقاش ازل کان خط مشگین رقم اوست

یارب چه رقم های عجب در قلم اوست

سام میرزا صفوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۹- محمد مومن میرزا

 

دریغا که خورشید روز جوانی

چو صبح دوم بود کم زندگانی

دریغ آن سهی سرو بالا که ناگه

فرو ریخت از تند باد خزانی

سام میرزا صفوی
 
 
۱
۲