صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۸ - حکایت
شنیدستم بدیوانه نمائی
ترحم کرد شخصی کفش پائی
شد آن ژولیدهٔ حق بر لب رود
بزیر سر نهاد آن کفش و بغنود
ز جاجست و در آبش کرد پرتاب
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۳ - نصیحت
بکن پندی سرور آور ز من گوش
گرت فرسود غم بر دفع آن کوش
ظهور غم بود از نارضائی
رضا شو تا زغم یابی رهائی
حقیقت نارضائی خود ملال است
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۴ - حکایت
دید مردی را عسس غلتان به خاک
نی ز خلق و نی ز رسوائیش باک
زد بدو پائی که بر خیز و بیا
همره من جانب دیوان سرا
گفت اگر من پای رفتن داشتم
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - قطعه
شنیدم که کوری به خاک زمین
به شکرانه هر لحظه سودی جبین
که این فیض عظمی ز کوریم بس
که چشمم نیفتد به ناموس کس
بلی دیدهای کان خیانتگر است
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۷۸ - تاریخ فوت مرحوم حاج عبدالحسین المتخلص بمشفق
مشفق آنکو با ولای هشت و چار
از ازل آب و گلش بودی عجین
در مدیح و در مراثی ز اهل بیت
نظم او زد طعنه بر در ثمین
ماند از او باقیات الصالحات
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - قطعه
غنی را بین که از مال فقیران
چسان پر میکند گنج زرخویش
چه پیکرها ز درد و رنج کاهد
که تا فربه نماید پیکر خویش
ببین دست زبردست مکافات
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷ - قطعه
چند گوئی کنم انفاق اگر یابم مال
ای سخی طبع که دستت تهی از مال بود
مال اگر یافتی و دادی و ممسک نشدی
باز بیمالی و حال تو همین حال بود
ور ندادی نبری سود بجز وزرو و بال
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - قطعه
دهان بسته قفس و اندر آن سخن مرغیست
که پرگشوده و دارد همی سر پرواز
پرد ز بام تو ناگه ببام خاطر خلق
کنی چو بهر ضرورت در قفس را باز
سخن چو بوم و چه بلبل شوند هر دو قبول
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - قطعه
بود قرآن کتابی پای تا سر
کلام ایزد علام ذوالمن
دو عالم یک ورق کانرا دورویست
همه معنای آن آیات متقن
چو این یکرو که خواندی صدق دیدی
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - قطعه
یکی را گه و بی گه اندر سرای
بسرقت همی رفت مال و منال
بر آورد دیوار خانه به ابر
نبود ایمن از دزد در عین حال
کسی گفتش این دزد در خانه است
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - قطعه
هزار شکر که هرچند خامه فرسودم
دهان به مدح و به ذم کسی نیالودم
مرا نبود طمع خلق را کرم زین رو
من از معاملهٔ هجو و مدح آسودم
به هیچ قیمت نفروختم جواهر خویش
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - قطعه
مرا صغیر تخلص بهجا بود که سه چیز
مراد دارم و هستم از این تخلص شاد
در اول اینکه به عهد صغارتم ایزد
زبان به گفتن اشعار جانفَزا بگشاد
به دوم اینکه نگیرند اکابرم خرده
[...]