صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در تنهیت عید مولود مسعود امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
حجاب جان دریدم تا رخ جانانه پیدا شد
شکستم این صدف تا آندر یکدانه پیدا شد
بجانان کس نمیدانست رسم جانفشانی را
بپای شمع این بیباکی از پروانه پیدا شد
مرا آنلحظه برداز دستتاب میبمیخانه
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دهر پیر امروز باز از نوجوانی میکند
ذرهسان خورشید رقص از شادمانی میکند
بر فراز سدره با پیک خدا روحالامین
مرغ بخت خاکیان همآشیانی میکند
جان حقجویان مهجور به محنت مبتلا
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
در روی این زمین که تویی صد هزارها
پیش از تو بوده اند به شهر و دیارها
بر پیکر سپید و سیاه بشر بسی
این مهر و ماه تافته لیل و نهارها
بس سیم تن مقیم سراهای زرنگار
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳
جهانیان دگر از جنک احتراز کنید
بروی هم در صلح و صلاح باز کنید
کنید کشف حقیقت بس است کشف اتم
که گفته عمر همه صرف در مجاز کنید
چه خواسته است ز ایجاد ما خدای جهان
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست
سخت گرانی به درختی نشست
سست بدآن شاخ و بهم درشکست
چونکه بدان شاخ شکست اوفتاد
مرد از آن اوج به پشت اوفتاد
خورد شد اندر تن وی استخوان
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - کیفیت صلحیهٔ اصفهان
گوش فرا دار که سازم بیان
کیفیت صلحیهٔ اصفهان
بودم از این اسم بسی در شگفت
کش به چه منظور توانم گرفت
مصلح این عالم اضداد کیست
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۰۱ - در طلب صلح حقیقی
کی شود در نغمه آید بلبل بستان صلح
خستگان جنک را شادان کند ز اعلان صلح
عمر ما بگذشت چون مریخ در دوران جنک
خرم آنکو مشتر یوش زیست در دوران صلح
زانزمان کز دامن ما در کشیدستیم پای
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۱۲ - اندرز در جلوگیری از انتحار
بسکه کاهیده ز بار غم و اندوه تنم
خود چو در آینه بینم نشناسم که منم
دوش با خویشتنم بود همی گفت و شنود
که عجب بیخبر از کیفیت خویشتنم
گاه گفتم بجهان آمدنم بهرچه بود
[...]