گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

مرا بی تاب داری هر دم ای زلف بتاب امشب

خدارا یک دم از من ای سیه دل رو متاب امشب

سرم بر سنگ و سنگم بر دل و دل خون و تن بی جان

نه جان در بر، نه جانان، چون ننالم بی حساب امشب!

طبیب مهربان بیهوده زان لب صبر فرمایی

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

هر شام و سحر روی تو دیدن مزه دارد

گل ها ز گلستان تو چیدن مزه دارد

در دام تو افتادن و تیری ز تو خوردن

در پای تو بر خاک تپیدن مزه دارد

گل گل عرق از روی نگارین چه لطیف است

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

شادی من نه به خلد و نه به کوثر باشد

شادی آن جا طرب آن جاست که دلبر باشد

هر که دید آب حیات دهن دوست چو من

بگذرد از دل، اگر خضر پیمبر باشد

جای حیرت بود این خال سیه بر لب یار

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

بت من طره چو بر برگ سمن بر شکند

رونق ماه برد، قیمت عنبر شکند

گنه از چشم تو نبود ز دل آزردن ما

ترک چون مست بود شیشهٔ ساغر شکند

بسته زلف تو به هر حلقه هزاران دل زار

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

خوشا روزی ز دنیا دربه در بم

ز جستجوی عالم بی اثر بم

شبان و روز نالان در بیابان

حریف شب رو باد سحر بم

نفهمد هیچ کس نام و نشانم

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

دریغ عهد گل و عاشقی و روز جوانی

که شد به بازی و غافل ز تند باد خزانی

نه دل قرار بگیرد، نه یار عهد پذیرد

فغان ز دست دل بی قرار و یار زبانی

به حال من تو ببخشا که هم تو داروی دردی

[...]

۱۱ بیت
وفایی مهابادی