گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

پُرست یاد تو در کنج دیده و دل ما

حشم‌نشین خیال تو شد منازل ما

دلی ز عقدة زلف تو تنگ‌تر داریم

نکرد ناخن تیز تو باز مشکل ما

ز تن‌پرستی خویشیم زیردست فلک

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲

 

قدر درویشی نمی‌دانی به سلطانی گریز

ذوق جمعیّت نداری در پریشانی گریز

در سلوک فقر وحشت را به الفت جنگ نیست

ظاهر آمیزش طلب می‌باش و پنهانی گریز

غایت هر شیوه در آمیزش ضدّست و بس

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

بدین نشاط که رفتیم ناتوان در خاک

ز داغ عشق تو کردیم گل فشان در خاک

شکسته رنگی ما جلوه‌های رنگین کرد

شدیم هر سر مو شاخ ارغوان در خاک

مرا که مهر تو دارم به جای مغز چه غم

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳

 

به کوی عشق در پیری چنان از پای افتادم

که تا روز قیامت برنخواهد خاست فریادم

چو من بی‌حاصلی آخر به کام عشق می‌آید

نبودی عشق، از بهر چه می‌کردند ایجادم

هوس را پایه بر کامست زان سست است دیوارش

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

ما به زیر آسمان مشتی فروزان گوهریم

آتشیم آتش، ولیکن در ته خاکستریم

دتر مزاج لاله و در طبع گل آبیم آب

لیک بر خار و خس این دشت باد صرصریم

از متاع رنگ و بو رنگین بساطی چیده‌ایم

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۶

 

دعوت عشق است اینکه بار نیابی

عزّت عشق اینکه اعتبار نیابی

تا به کف عشق، بی‌هراس چو منصور

سر ننهی، پای تختِ دار نیابی

لنگر کشتیِّ دل، شکستن کشتی است

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - مطلع دوم

 

کند سپهر خم اندیشه کمانش و لرزد

شعاع مهر تصور کند سنانش و لرزد

به یاد رستم اگر زور بازوی تو درآید

چو چله بند شود تیر در کمانش و لرزد

اگر تصور قهرت کند ز بیم مکافات

[...]

۱۷ بیت
فیاض لاهیجی