سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱
هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را
سرد است، گرم کن ز تف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را
هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
در این دوران تنی محرم نیابی
لبی خندان، دلی خرم نیابی
همی خور عشوه این چرخ بدمهر
کزاین آیینه الا دم نیابی
در آن موضع که جای آدمی بود
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
در حق من ز حادثه نامهربانتری
وز دشمنان من به یقین بدگمانتری
به عهدتر بسی ز جهانی و، زین سبب
از پیش من بسی ز جهان هم جهانتری
چون سایه بر پی تو به سر میدوم، ولیک
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
به جان آمدم بیتو، جانا کجایی؟
خبر ده چرا رفتهای یا کجایی؟
ز هرکس، روم پرسمت تا تو چونی
به هرجا روم بنگرم تا کجایی؟
بهار آمد و شادمان گشت از او دل
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
ای طرههای خوبان، از نافهٔ تو بویی
هجدههزار عالم، در عرصهٔ تو گویی
چون شمع، جمله رویی در بزمگاه دلها
وانگه ز تو ندیده، پروانه هیچ رویی
ای دست غیرت تو، در چارسوی عشقت
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » از ترکیبات » شمارهٔ ۱
غنچه گر پیش آن دهن خندد
بر بتر جای خویشتن خندد
به شکر خنده گر گشاید لب
مغز در استخوان من خندد
دهن غنچه گرید از خجلت
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » از ترکیبات » شمارهٔ ۵
صبحدم با دو چشم خواب زده
با رخی از عرق گلاب زده
راست چون وعده ی خود و دل من
درسر زلف، پیچ و تاب زده
از خط مشکبوی غالیه فام
[...]