محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱ - کتاب برزونامه
به نام خداوند کون و مکان
خدای زمین( و) خدای زمان
خداوند ما و نه مانند ما
خداوند روزی ده رهنما
خدایی که چرخ روان آفرید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲ - در حق خواجه صحابه
محمد رسولش به هر دو سرای
که بگزیدش از خلق عالم خدای
محمد که ایزد ورا برگزید
ابا او بسی کرد گفت و شنید
همی تا بود این جهان را بقا
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۳ - آغاز داستان برزو
چنین خواندم از نامه باستان
که بنوشته بودند از راستان
که چون گشت سهراب از شیر سیر
به مردی کمر بست گرد دلیر
ز هم زادگان سر به پروین کشید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۴ - زادن برزوی سهراب، پسر زاده رستم
ز شنگان چو سهراب آمد به در
شده بود شهرو ازو بارور
چو نه ماه بگذشت از آن روزگار
درخت قضا رفته آورد بار
به فرمان دیان جدا شد از وی
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۵ - رسیدن افراسیاب به شنگان
از آن پس که برگشت از آن رزمگاه
که رستم برو کرد گیتی سیاه
که از بهر بیژن به توران زمین
چه آمد به روی سپهدار چین
بدان راه بی ره سر اندر کشید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۶ - آمدن گرسیوز و بردن برزو پیش افراسیاب
و زان پس به گرسیوز آواز داد
کز ایدر بران باره بر سان باد
به نرمی بیاور به نزد منش
به چربی به دام آورم گردنش
مگردان به تندی زبان را بدوی
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۷ - آموختن برزوی رزم از دلیران افراسیاب
بگفت این و آمد به نزدیک شاه
بدو گفت کای شاه توران سپاه
گزین کن دلیران توران زمین
که در دشت آورد جویند کین
عنان پیچ(و) گرد افکن و نیزه دار
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۸ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت اول
سپیده چو پیدا شد از چرخ پیر
چو سیماب شد روی دریای قیر
تبیره برآمد ز درگاه شاه
به سر برنهادند گردان کلاه
چو برزوی از خواب سر برکشید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۹ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت دوم
چو رستم مر آن هر دو تن را بدید
زغم روی او گشت چون شنبلید
به گستهم گفت ای دلارای مرد
نگه کن که گردونت گردان چه کرد
هم از بهر نام و هم از بهر کین
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۰ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت سوم
چو خسرو ز برزوی گرد این شنید
بدان نامداران همی بنگرید
به گودرز گفتش که این مرد کیست؟
ز گردان توران ورا نام چیست؟
سواران توران بدیدم بسی
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۱ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت چهارم
چو بشنید ازو این سخن در نهان
بدو گفت کای پهلوان جهان
درین کار دل هیچ رنجه مدار
که فردا چو با من کند کارزار
بگردم به آورد با او چنان
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۲ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت اول
وز این سوی بیژن چو باد دمان
بیامد بر رستم پهلوان
بیاورد برزوی را بسته دست
به نزدیک رستم بیفکند پست
همه رفته در پیش رستم بگفت
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۳ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت دوم
چنین گفت برزوی آن گه بدوی
که ای نامور دلبر خوب روی
چگونه ست آن زن به دیدار و موی
چه می جوید امشب در ایوان اوی
چو رامشگر آن درد برزوی دید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۴ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت سوم
چو بشنید برزوی آواز اوی
بدو گفت کای پهلو کینه جوی
تو را با زنان چیست این گفت و گوی
به میدان چاره درافکنده گوی
حدیث زنان سخت ناخوش بود
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۵ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت چهارم
بر آید به زاری روان از تنت
نه آگه ازین راز پیراهنت
نداند کسی در جهان راز تو
بر آورده گردد نهان نام تو
چو برزو ز رویین گرد این شنید
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۶ - آشنایی دادن شهرو میان رستم و برزوی
نگه کرد شهرو چو آن را بدید
خروشی چو شیر ژیان بر کشید
بیامد دوان تا به آوردگاه
چنین گفت با رستم کینه خواه
که ای نامور پهلوان جهان
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۷ - آمدن سوسن جادو به ایران به گرفتن پهلوانان
زنی بود رامشگر آن جایگاه
چنین گفت در انجمن پیش شاه
ز یک تن فزونی چه آید کنون؟
چرا دیده کردی چو دریای خون
نگردد ز یک قطره کم رود نیل
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۸ - گرفتار شدن پهلوانان ایران به مکر سوسن مطرب
وزین روی گردان ایران تمام
رسیدند نزدیک ایوان سام
به خوردن نهادند سر روز و شب
نیاسود از خنده شان هیچ لب
نبد کارشان جز می و خفت و خورد
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۹ - گفتار در گرفتار شدن طوس به دست سوسن رامشگر
چو طوس آمد از نزد گردان به در
دل از درد پر کین و پر غم جگر
همی رفت بر راه ایران زمین
سری پر ز باد و دلی پر زکین
ز مستی نبودش خبر از جهان
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۰ - گفتار در گرفتار شدن گودرز کشواد به دست سوسن رامشگر
یکی خیمه ای دید آراسته
چو گنج شهنشاه پر خواسته
یکی ماهرویی فراز درش
به گوهر بیاراسته پیکرش
چو گودرز کشواد ازین گونه دید
[...]