نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳
ناصح اگر بر آن رخ نیکو نظر کند
بندد زبان زپند و سخن مختصر کند
مینالم از غم تو و اینهم غم دگر
کاین ناله دانم آخرنا گه اثر کند
بر من چگونه میگذرد بی تو صبح و شام
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
او میرود ز پیش و من اندر قفای او
او فارغ است از من و من مبتلای او
مشکین کمند گیسویش افتاده از قفا
هر جا دلیست میکشد اندر قفا ی او
گفتم که از خطای من افزون چه میشود
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
یک شب نهان ز غیر بر ما نیامدی
دادی نوید آمدن اما نیامدی
اکنون نمیروی زبرش یاد آنکه تو
جایی که بود مدعی آنجا نیامدی
در راه انتظار نشاندی نشاط را
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹
نفس شوم تو چاه تاریک است
راه شرع ارچه راست باریک است
عقل و علم آن چراغ و این روغن
به شب تیره راه از آن روشن
عشق پوینده مرکبی رهجو
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲
بحریست بی کنار دل از عشق و هر زمان
از وی روان زدیده گهر بر کنار ماست
با هم چه وعده ها که بدادیم از و کنون
ما شرمسار دیده و دل شرمسار ماست
زاهد ز عیبجویی ما عیب او کنی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸
تاجان دهم زرشک بمن سر گران شدی
با غیر مهربانیت ای شوخ بس نبود
آیا کدام دلشده دنبال محمل است
امشب که این اثر بفغان جرس نبود
دادیم از جفای تو داد فغان بسی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱
چارهٔ بیداد خوبان یک تغافل بیش نیست
کار از بیطاقتی در عشق مشکل کردهاند
منع رندان زاهدا از عیب بدنامی مکن
زان که با سد خون دل این نام حاصل کردهاند
تا چه نیرنگ است در چشم فسونساز بتان
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶
از بیم او نگه نکنی سوی من خوش آن
کز شرم من نگاه نکردی بسوی غیر
بیند بغیر یارو بمن غیر و من ببرم
چشمی بروی یارم و چشمی بسوی غیر
یارب چه ظلم بود که گلشن تهی نگشت
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - برخاستی و کناره کردی
پای دل خسته بستی آنگاه
سر رشته ی عهد پاره کردی
در دل چو نشستی از کنارم
بر خاستی و کناره کردی
هم شاد شد از تو غیر و هم من
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴
با تو هوس گلزار حیف است که در آن رخسار
با شمع شبستان به نه با گل بستانی
اول ورق حسن است هشیاری و دانایی
آخر سبق عشق است بیهوشی و نادانی
نومید نباید بود از دوست بدشواری
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵
باشد بدل شکایت اگر از غمی ترا
باهیچکس مباد حکایت از آن کنی
گردوست است رنجه نماییش دل زغم
ور دشمن است خاطر او شادمان کنی
وین هم غم دگر که زبیهوده گفتنی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات بازمانده » گوشه ای از بهر آسایش بجز میخانه نیست
گوشه ای از بهر آسایش بجز میخانه نیست
چاره ی رنج دو عالم غیر یک پیمانه نیست
آنکه می بیند به بند عشق و پندم میدهد
گرچه من دیوانهام، پیداست کو فرزانه نیست
آشنا دیدش نشاط از بسکه با بیگانگان
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات بازمانده » هزار خم بچشیدند و سرنگون کردند
هزار خم بچشیدند و سرنگون کردند
که صاف عقل گزیدند و در جنون کردند
گمان شهد ز خوان فلک مدار نشاط
که کاسه کاسه چشیدند و سرنگون کردند
ببین بدرگه شه کز درش بنات نبات
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات بازمانده » دیوانهای کمتر
جهان را سیل اشکم گر کند ویرانهای کمتر
اگر من هم نباشم در جهان دیوانهای کمتر
ز بس پیمانه پیمودی شکستی جمله پیمانها
نداری تاب ای پیمانشکن، پیمانهای کمتر
غم دل با تو گر ناگفته ماند، افسانهای کمتر
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات بازمانده » دل به دام زلف مشکین است باز
دل به دام زلف مشکین است باز
بستهٔ آن موی پرچین است باز
حلقههای زلف در روی نگار
زان دل رنجور غمگین است باز
میرود یار و به همراهش رقیب
[...]