قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱
همه دان غیر خدا نیست، همه دانش ما
غیر ازین نیست که : هستی همه دانیم او را
عین هستیست، ببینید،مگویید که : چون؟
غیر او نیست، مگویید، مگویید : چرا؟
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲
هزار شکر خدا را، که در جمیع امور
همیشه بر کرم اوست اعتماد مرا
هزار لطف و کرم میرسد بجان ز حبیب
بدین خوشم که : بدانست استناد مرا
بجای لطف و کرم گر ملامتی آید
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳
قاسمم، قاسم انوار، که اسرار ازل
نیست پوشیده ز من، خلق چه دانند مرا؟
همه دانم، بخدا و همه دانم او را
همه دانند که اندر همه دانند مرا
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴
درویش، که حرف او بصورت پنجست
هریک بمثابه ای که بیش از پیشست
دالست دلیل آنکه با درد بساز
گر بر تن تو هر سو مو صد نیشست
را، روی و ریا مکن، که این روی و ریا
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵
گر ترا میل عالم جانست
زاده ترک سین ساسانست
از شهامت کمان بی زه را
دو الف کن، که کار آسانست
بعد از آنت چو ماند نقطه روح
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶
خدمت بی دوستی را قدر و قیمت هست نیست
خدمت اندر دست هست و دوستی در دست نیست
دوستی را در درون خدمتت پیوسته است
هیچ خدمت در جهان چون دوستی پیوست نیست
لاف مستی میزنی و خود نخور دستی شراب
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸
سید رهروان دین طیفور
آنکه در عمر خویشتن بدفرد
در شریعت رسید، راهی یافت
در حقیقت رسید ره گم کرد
راه کم گشت و راهرو هم گم
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹
نصب کردست مرا دوست برفع سخنی
که برو نفع جهانی متوقف باشد
کسر نفسست مرا عادت دیرینه وگر
جر کنم در مدد کسر مضاعف باشد
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰
مرا علم ازل در سینه دادند
عجب علمی ولی درسی ندادند
مرا سه حال حالی گشت معلوم
که شیخ چله را درسی ندادند
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱
شاه رستم را درودی میفرستم با سلام
زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود
میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت
رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود
دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲
گر نگویم دگر بخواهد گفت
آنکه بروی ببست دربان در
کافران فرنگ و روم و تتار
همه از قاسمی مسلمان تر
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳
یا رب، بحق لطفت کو جان عاشقان را
بهر ظهور اسما پیدا کند مظاهر
از جود بی دریغت بخشای بندگان را
یا عصمتی در اول، یا توبه ای در آخر
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴
مرا گفتی که : قول پیر تسلیم
بگو : تا خود چسان دیدی بمعیار؟
هزارش رحمت حق بر روان باد
که نهج قول او در طور ابرار
چو حلواییست نیکو، چرب و شیرین
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵
خداوند داننده دستگیر
رؤف و رحیم و قدیم و قدیر
ز انوار قدسش دل قاسمی
مقدس جنابست و عرفان سریر
بفضل خدا فارغ از مال و سال
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶
اشتیاقم به ملاقات تو چندان که مپرس
احتیاجم به مراعات تو چندان که مپرس
دارم امید عنایات تو چندان که مپرس
شادم از ذوق مناجات تو چندان که مپرس
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷
گر ببینی عارفی یا طالبی
هر دو از روی حقیقت متفق
این یکی را حمد گو آن را ثنا
زان که این مست حق است آن مستحق
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر بدوام
نا تمامان جهان را بکند کار تمام
صورت معرفة الله بود صمت ولیک
در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام
جوع باشد سبب معرفت سلطانی
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹
تجلی میکند شاهد پس از چندین عجب بر ما
ولی از کثرت پرده کماهی دیدنش نتوان
ورای پرده قاسم را به حق راهیست پنهانی
که میبیند به فضل حق ازل را با ابد یکسان
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰
عقل کل، نفس کل، طبیعت کل
بعد از آن جوهر معانی دان
جسم کل، شکل عرش، کرسی و پس
نه فلک شد بامر حق گردان
فلک اطلسست اول او
[...]