ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵ - در نعت النّبی صلّی الله علیه
سرِ داد پیغمبر پاکدین
اگر خواستی گنج روی زمین
بر او آشکارا شدی بی گمان
بر او زر بباریدی از آسمان
کسی کاو نهاد از برِ عرش پای
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۰ - کشته شدن ماهنگ پادشاه چین در جنگ با مهراج
چو نامه بدادند، بر خواند زود
فرستاد هر جا که لشکرش بود
به درگاه خواند او سپاهی گران
گزین کرد پانصد هزاران سران
فرستاد نزدیک مهراج شاه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۶ - آوارگی جمشیدیان و زاده شدن آتبین
ز بیم بداندیش کوش، آن گروه
گریزان همه ساله در دشت و کوه
گهی چون پلنگان به کُه در دوان
گهی چون نهنگان به دریا روان
بدین رنج و سختی همی زیستند
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۰ - گریختن کوش
گریزان شد از بیم جان زی سپاه
همی تاخت او تا برِ اسب شاه
سپاهش دگر باره بشتافتند
مر او را چنان خسته دریافتند
بر اسبش نشاندند بردند تیز
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۰ - رفتن نستوه به جنگ کنعان پسر کوش
فریدون ز گفتار او گشت شاد
دلش تازه تر گشت و رخ بر گشاد
بفرمود نستوه را ساختن
سپاهی گزید از سر تاختن
ز گنجش بداد آن که در خورد بود
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۵۰ - رسیدن کوش بنزد فریدون و بند کردن او در دماوند
سوی شهر ایران شد او با سپاه
سپاهش همه یافته دستگاه
تلیمان چو با کوش و با خواسته
به درگاه شاه آمد آراسته
از آن شاد شد شاه گردنفراز
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۸۸ - پاسخ نامه ی کوش به شاه فریدون
یکی پاسخش کرد از آن پس به مهر
که از نامه ی شاه خورشید چهر
ز شادی ببالید بر رخ گلم
ز رامش بخندید جان و دلم
ز روی دگر شد دلم ناتوان
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲۵ - رسیدن نامه ی تور به سلم و بازگشت سلم از روم
برابر همی بود با سال هشت
سواری شتابان برآمد ز دشت
یکی نامه از تور شوریده هوش
که چندین چه باشی تو در بند کوش
که ایرج ز ما باژ جوید همی
[...]
ایرانشان » بهمننامه » دیباچه » بخش ۳ - در ستایش خرد گوید
اگر خویشتن را ببینی درست
به یزدان ترا راه باید نخست
تو خود خویشتن را ندانی همی
سخن بر زبان خیره رانی همی
از آوردگه چون نداری نشان
[...]