سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
برون آمد از گرد دیوی به دشت
که از دیدنش آسمان خیره گشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
چو دید آن چنان زال غمناک گشت
بغرید پتیاره از پهن دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
وز آن تیرنامد مرادش به مشت
بدین سان که شد تیر او را نکشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۱ - جواب نوشتن زال و رستم به هرسه پادشاهان هندوستان
چو بشنید دستان بدین سان نوشت
جواب همه مهتران خوب و زشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۴ - رسیدن نامه نوشاد هندی به نزدیک شاه کیکاوس
رخ شاه زان گرد جنگی سرشت
چنان شد که گل در بساط بهشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۰ - رفتن فرامرز به جنگ گرگ گویا با بیژن و سوار شدن بیژن برگرگ (و) رفتن در کوه و کشته شدن گرگ به دست بیژن
به خنجر ببرم تو را یال و پشت
بدارم سرویت بدین سان به مشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۳ - خواندن نصیحت نامه نوش زاد بن جمشید
منه دل بر این روزگار درشت
که او بشکند مهره سند و پشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۴ - رفتن فرامرز رستم به جنگ مار جوشا و کشته شدن مار به دست فرامرز
که آن شیردل اژدها را بکشت
به رای و به تدبیر و تیغ درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۱ - جنگ گردن کید و همه هندیان با فرامرز و ایرانیان و گریختن کید و لشکراو
به شمشیر هندی و کوپال و خشت
زد و خون روان شد درآن پهن دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۲ - گفتگو کردن فرامرز با گردان ایران (و) پا سخ دادن نوشاد
یکی مرز بینی همه چون بهشت
توگویی گلش دارد از گل سرشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۳ - رسیدن فرامرز به شهر نیک نور و جنگ کردن فرامرز با نوشدار و گرفتار شدن نوشدار به دست فرامرز
بجَست و گرفت و به شمشیر کشت
زمانه بدان هندوان شد درشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۹ - آمدن کید،پیش فرامرز و بردن فرامرز را به شهر خویش
همه بام و دیوار و در چون بهشت
برافشانده زر را به دیوار خشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷۰ - درخواستن فرامرز از کید هندی به جهت هر دو دختران او (و)دادن کید
برادر ورا هست هفتاد و هشت
گذارد زمین زیرشان کوه و دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷۲ - پاسخ دادن کید هندی،فرامرز را(و) دین یزدان پذیرفتن او
بدین سان کس از دین خود برنگشت
ز راه نیاکان نباید گذشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۳ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن در آخر کار و هویدا کردن دین
که آرد بهاری به شکل بهشت
که بربست نقش همه خوب و زشت؟
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
فراوان دگر مرز همچون بهشت
دهستان بسیار پر باغ و کشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
سراپرده بردند از ایوان به دشت
سپهر از خروشیدن آسیمه گشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
نبیره پسر بود هفتاد و هشت
از ایشان نبد جای بر پهن دشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۶ - لشکر کشیدن طورگ به جنگ فرامرز
ز آواز گردان در آن کوه و دشت
شهنشاه انجم دلش خیره گشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
ازو آن دو لشکر چنان بازگشت
که گریان شد آهو بدیشان به دشت