عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام
ز عم من اکنون تو دادم بخواه
که وقتست تا عمر باشد تباه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
ز پنهان سوی ورقه کردش نگاه
همیدید در عشق گشته تباه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
بنالید وز درد دل گفت آه
درآمد سرش سوی خاک سیاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
دو دلخسته بر روی خاک سیاه
فتاده، بر آن خاک گشته تباه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
چو من رفته باشم به آرامگاه
شما خوب دارید آیین و راه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
به بیغولهای در نهان گشت شاه
همیکرد دزدیده زآن سو نگاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
گهی ورقه در وی چو کردی نگاه
غم دل بگفتی بر آن مهر و ماه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
بترسید کهش کار گردد تباه
چو بسیار پاید به نزدیک شاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
بدو گفت گلشاه کهای نیکخواه
مکن روزکی چند آهنگ راه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
چو از رنج ره آمدش تن به راه
به گلشاه گفت: ای دلافروز ماه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
فراوان نباشم بدان جایگاه
چو رفتم سبک باز گردم ز راه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
بگفت این و پس روی دادش به راه
همی راند و می کرد از پس نگاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
نه تب مر ترا کرده دارد تباه
نه غم مر ترا برده دارد ز راه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
چو با هش بیامد از آن جایگاه
براند و سبک روی دادش براه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه
بگفتند و رفتند از آن جایگاه
بدو روز کوتاه کردند راه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه
کنونی چه بودت کی در نیم راه
به خاک اندرون ساختی جایگاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه
هر آن کس کی اندر رسیدی ز راه
ز زاری شدی بسته آن جایگاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
به فرمان بران گفت فرخنده شاه
کی ای مر مرا جملگی نیک خواه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
نهاد اندرو ورقه را نزد ماه
چنان چون ببایست آن پادشاه
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
همی آمدندی به بی راه و راه
ز بهر زیارت بدان جایگاه